درباره وبلاگ سلام به همه هموطنان عزیز و فارسی زبانان محترم من شفیع سروش هستم حدود 15سال است که در کشور هالند زندگی میکنم متولد کابل هستم وتاحدود 19 سالگی در انجا زندگیمی کردم به دلایل ناامنی و... به کشور هالند مهاجرت کردم ودر انجا تشکیل خانواده دادم واکنون این خلا رادر خود حس میکنم که من کی هستم ؟ ریشه ام کجاست ؟ واکنون در کجا هستم واین وبلاگ را بدین منظور که این خلا وجودی خود را پر کنم والتیامی باشد برای دل من که دوری وطن را دیگر نمیتواند پرکند وبرای شما عزیزان افغان داخل وافغانان دور از وطن باشد که چشمهایمان به نور ان سرزمین الماس نشان منور گردد وهمگی در کنار هم در افغانستان عزیز به خوبی وخوشی زندگی کنیم انشالله آرشيو وبلاگ افغانستان عزیز خوش امدید شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 10:52 :: نويسنده : افغانستان عزیز
سلام به همه ی شما بازدید کنندگان محترم لطفا از همه ی صفحان ما دیدن فرمایید ونظر هم یادتون نره باهزاران سپاس وتشکر از شما شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 10:50 :: نويسنده : افغانستان عزیز
ای افغانستان عزیزم ای امید دیروز وامروزم ای تنها مامن وپناهگاهم بر سر تو چه امد چه شد ان سرزمین اباد ویگانه بهشت زمین امروز با دستانی لرزان وچشمانی خیس چه بگویم که نه دستانم توانا بر گرفتن قلم ونه زبان توانا بر گفتن این غم کاش که جان من ارزش داشت که این تنها سرمایه ام را فدایت میکردم لیک جان بی ارزش من کجا وخاک زر نشان تو بار الهی تقاص کدام گناهانمان را میدهیم که امروز باید اینچنین اواره باشیم بار الهی از تو درخواست میکنم ای مهربانترین مهربان ها به ما عطا فرما بصیرت اگاهی فهمی ودرکی را که این وطن را این وطن را این پاره ی تن را اباد تر وبهتر از گذشته بسازیم میسازیم تو را حتی اگر قرار باشد کشتزار هایت را با خونمان ابیاری کنیم می سازیم تورا ...... نویسنده این متن سید مهدی سیدی استفاده از مطالب باذکر منبع یا نویسنده بلامانع است انشا الله
شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 10:39 :: نويسنده : افغانستان عزیز
ادبیات افغانستاناز ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
در قانون اساسی ۱۳۴۳ خورشیدی / ۱۹۶۴ میلادی، نام پشتو و دری به عنوان زبانهای رسمی افغانستان آمدهاست. احیای واژۀ کهن دری به این معنی است که در نظر افغانها، کشورشان مهد این زبان در نظر گرفته شدهبود. از این رو تلاش شد تا از کاربرد کلمه فارسی، که به معنای زبانِ فارس است، به شدت اجتناب شود. با توجه به این نکته، ما میتوانیم توسعه ادبیات دری و یا "فارسی" را در واحد سیاسی به نام افغانستان در نظر بگیریم. پس از قتل نادرشاه افشار (۱۱۶۰ ه. ق. /۱۷۴۷ میلادی)، و تشکیل دولت مستقل افغان توسط احمدشاه دُرّانی (سلطنت ۱۱۲۶ش/۱۷۴۷م-۱۱۸۶ق/۱۷۷۲م)، خراسان (افغانستان امروزی) همچنان نقش دیرینهٔ خود را بعنوان مرکزیت ادبیات فارسی و انتقالدهندهٔ جریان ادبی بین فرارود (ماوراءالنهر) و هندِ گورکانی ادامه میداد. پیش از صفویان، ارتباط ادبی بین ایران و هند از طریق خراسان و سیستان (افغانستان امروزی) صورت میگرفت. تحولات سیاسی، هم در ایران و هم در افغانستان، بعد از قتل نادرشاه افشار، و در طی سدههای ۱۹-۱۳ام میلادی، به کاهش و حتی قطع روابط ادبی افغانستان با ایران انجامید. اما نقش افغانستان در انتقال فرهنگ و ادبیات فارسی بین فرارود و هند تا حدود سال ۱۹۲۰/۱۳۳۸ ادامه یافت. در دورههای یادشده، سبک هندی در ادبیات فارسی در فرارود، خراسان و افغانستان (که آنزمان مناطق غربی پاکستان و مناطق جنوبی و جنوبشرقی افغانستان امروزی را تشکیل میداد) نقش برجستهای داشت. ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی (۱۰۵۴-۱۱۳۳ / ۱۶۴۴-۱۷۲۰) در نظم و نثر از بهترین نمونههای سبک هندی و حتی بنیانگزار این سبک بهشمار میآید. آثار وی در ماوراءالنهر و افغانستان، در میان خواص و عامهٔ مردم استمرار مییابد، چنانکه برخی ترانههای عامیانهٔ مردم ماوراءالنهر و افغانستان برگرفته از اشعار بیدل است، ولی در سدهٔ ۱۲ و اوایل سدهٔ ۱۳ام هجری قمری در ایران فراموش میشود. قُطبالارشاد به عربی و طریق الارشاد به فارسی، از آثار (متوفی ۱۷۸۱/۱۱۹۵) است که همراه با مکتوباتش منابعی غنی از موضوعات عرفان و [۱] از (۱۱۴۰-۱۲۲۵ / ۱۷۲۷-۱۸۱۰) نیز معدنالاسرار، که تفسیری از قرآن است و تألیف آن در (۱۱۷۳ / ۶۰-۱۷۵۹) تکمیل شده، و همچنین حقائقالمعارف، اثری منظوم به سبک مثنوی مولانا بلخی، و شورِ عشق، که یک دیوان شعر است و دوبار به چاپ رسیده، بجای ماندهاست. در عصر تیمورشاه درانی (سلطنت ۱۲۰۷-۱۱۸۷ / ۹۳-۱۷۷۲)، فرزند احمدشاه، هنوز سنتهای دیوانی و آرایهها و پیرایههای دربارهای پیشین رعایت میشد. او با تکیه بر تاجیکها، قزلباشها و عناصر شهری و آنانکه به هویت ایرانی خویش پایبند بودند، کشور را اداره میکرد. تیمورشاه به شعر و شاعری علاقهٔ بسیار داشت و به پیروی از حافظ، بیدل و صائب غزل میگفت. علاقهٔ او به شعر و ادب فارسی دری به حدی بود که امور دیوانی و کشورداری را در گوشه و کنار کشور به شاعران عصر واگذار کرده بود. ، ، و از شاعران و ادیبان این عصر، و صاحب مناصب و سمتهای دولتی بودند. آوازهٔ شعردوستی و شاعرپروری دودمان دُرانی به حدی بود که برخی از سخنوران فارسیگوی از ایران، به قصد پیوستن به دربار او روانهٔ کابل میشدند. و از این گروه سخنوران است. (متوفی ۱۲۵۹/۱۸۴۳) یکی دیگر از شاعران برجستهٔ این دوره است که از وی یک دیوان و شرح منظوم از یوسف و زلیخا (که در سال ۱۲۳۹/۱۸۲۳ تکمیل شد) بهجای ماندهاست. (۷۱-۱۲۱۲ / ۱۷۹۸-۱۸۵۴)، یکی از چندین فرزند است که به پیروی از سبک صائب و بیدل شعر میگفت و از وی دیوان شعری بهجای ماندهاست. دو پیرو دیگر سبک بیدل، (۱۹۰۰-۱۸۳۰)، شاعر برجسته و فرزندش (۹۲-۱۲۷۲ / ۷۵-۱۸۵۵) هستند که محمدامین عندلیب علیرغم عمر کوتاهش از خود دیوان شعری بهجای گذاشتهاست. میرزا محمدنبی واصل (۱۲۴۴-۱۳۰۹ / ۹۲-۱۸۲۸)، ملقب به دبیرالمُلک، از شاعران پارسیگوی و دبیر دربار امیر شیرعلیخان و امیر عبدالرحمنخان، پادشاهان افغانستان بود. او در شعر فارسی پیرو حافظ است و سبک عراقی را در افغانستان زنده کرد. مهارت او در غزلسرایی بودهاست.[۲] در افغانستان دو تحول در حوزهٔ ادب این کشور رُخ داد: یکی در حدود سال ۱۸۵۰ به اینطرف، زمانیکه آثار ادبی در هند به چاپ میرسید، و بعدها چاپخانههای کابل، بخارا، خجند، و تاشکند هم در دسترس ادیبان افغان قرار گرفتهبود. تحول دوم در آغاز سدهٔ بیستم بوقوع پیوست، زمانیکه تأسیس (تکمیل در ۱۳۰۷ / ۹۰-۱۸۸۹: که در سال ۱۳۳۶ ش. /۱۹۵۷ دوباره به چاپ رسید)، اثری از یعقوب علی خافی، و سید جمالالدین اسدآبادی، و فیضمحمد کاتب هزاره (که دورۀ چهار جلدی نسخههای خط آن، پس از مرگ حبیباللهخان، به خط خوش نستعلیق خودِ فیضمحمد کاتب هزاره نوشته شده و نوشتن آن در سال ۱۳۰۴ خورشیدی به پایان رسیده و امروز در آرشیو ملی افغانستان بایگانی شدهاست.[۳][۴]) نخستین روزنامه افغانستان، اردو زبان هند نمونهبرداری شده بود. نوآوریهای عصر امیر حبیبالله در حوزۀ آموزش و فرهنگ، البته محدود بود و نمیتوانست تغییری عمده در ادب و فرهنگ ایجاد کند. ظهور محمود طرزی (۱۲۸۲-۱۳۸۵ / ۱۸۶۵-۱۹۳۳) در قلمرو ادب و فرهنگ این دوره، نقطۀ عطفی به شمار میرود که تحول و تجدد نسبی را در حوزۀ ادب و فرهنگ کشور در دهههای پس از ۱۳۲۰ خورسیدی معطوف به خود کردهاست. وی که بیشتر دوران جوانیش را در دمشق و استانبول گذرانده بود، به ادبیات فارسی رنگ و گونۀ خاور میانهای (بجای هندی) داد. طرزی چندین اثر را از تُرکی به فارسی ترجمه کرد، که آثاری از ژول وِرن (Jules Verne) از آن جمله بود. وی از سال ۱۳۲۹/۱۹۱۱ تا ۱۳۳۶/۱۹۱۸ جریدۀ سراجالاخبار را به نشر رسانید و مقالههای او در این نشریه از جمله پیشزمینههای اندیشۀ تجددطلبی در افغانستان محسوب میگردد. سراجالاخبار به سبب مبارزه با استعمار بریتانیا، دفاع از آزادی زنان، نشر ادبیات فارسی و زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی و کمک به رشد پدیدۀ ترجمه در افغانستان، یکی از جراید ممتاز منطقه به شمار میآید و تأثیر آن بر فارسیزبانان آسیای میانه، شبهقاره هند و حتی ترکیه محقق مینماید. این نشریه در پرورش حس وطنخواهی و «ملیت افغان» نیز مؤثر بودهاست. تغییر نام سراج الاخبار به سراج الاخبار افغانیه (از شم ۶ س ۱ به بعد)، و نیز تغییر نام مدیر مسئول آن از محمود طرزی به محمود افغانی، گویای گرایش وطنخواهانۀ این نشریه و تأثیر آن در تعالی و رشد «ملیت افغان» است.
تجددطلبی امانالله خان، خصوصاً پس از سفر هفت ماهۀ او به غرب (۱۳۰۶ش/۱۹۲۷م) آشنایی تحصیل کردههای افغانستان را با زبانها و ادبیات غربی بیشتر کرد. شاعران و نویسندگان این دوره به مضامین و مسائل اجتماعی روی آوردند و در دفاع از استقلال ملی و ملیت سرودند و نوشتند؛ با اینهمه، در این دوره، نه صُوَری جدید از شعر مجال طرح یافت، و نه جانی تازه در کالبد شعر سنتی و رایج کشور دمیده شد. بعضی از شاعران این دوره چون محمود طرزی فقط توفیق یافتند تا در نظم جای کلمات شاعرانه می و پیاله و لاله و خط و خال شعر کهن را با واژههای ناشاعرانه توپ، تفنگ، الکتریک، تلگراف و... پر کنند. همین مقدار دگرگونی هم در شعر روزگار امانالله، گامی به پیش تصور میشد. شاعرانی چون (۱۲۵۲-۱۳۱۲ش) هواخواه رأی و نظر محمود طرزی در شعر بودند و مسائل روز را وارد کردند. از دیگر شاعران ممتاز و دارندۀ دیوان شعر در این دوره میتوان از ، متخلص به پریشان نام برد که به پیروی از سبک عراقی قصیده میگفت. وی اشعار اقبال لاهوری (به زبان اردو) را با عنوان لا¸لی ریخته به نظم فارسی ترجمه کرد. (د ۱۳۲۲ش/۱۹۴۳م) نیز از دانشمندان ادیب عصر امانی است که در شعر، خود را «شیفتۀ طرز بیدل و کلیم» معرفی میکرد. یکی از اهداف محمود طرزی، که در مجموع توفیقی نداشت، واداشتن شاعران به پرداختن به موضوعات مدرن اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بود. شاعرانی چون عبدالعلی مُستغنی (۱۲۹۲-۱۳۵۲ / ۱۸۷۵-۱۹۳۳)، و حتی حافظ عبدالله قاری (۱۲۸۸-۱۳۲۲ خ. /۱۸۷۱-۱۹۴۳) و (۱۳۳۰ خ. /۱۹۵۱) که هواخواه رأی و نظر محمود طرزی در شعر بودند و مسائل روز را وارد کردند، اما همین شاعران بیشتر غزلیات را به سبک هندی میسرودند. قاری، و بدنیال وی بیتاب، در عهد سلطنت ظاهرشاه لقب ملکالشعرا یافتند. (۱۲۵۸-۱۳۲۳ خ. /۱۸۴۲-۱۹۴۴)[۵]؛ [۶]؛ (۱۲۹۸-۱۳۴۴ خ. / ۱۸۸۱-۱۹۲۶)؛ مؤلف بچاپرسیدۀ دستور زبان فارسی؛ ؛ و از دانشمندان ادیب عصر امانی هستند که به سبک هندی وفادار ماندند. گفتنی است در میان ادیبان نقاد و طنزنویس این دوره باید از ، متخلص به گوزک یاد کرد. از او دیوانی در هرات در سال ۱۳۱۰ خ. /۱۹۳۱ به چاپ رسید. از شاعران برجستۀ معاصر، خلیلالله خلیلی (زادۀ ۱۲۸۸ خ. /۱۹۰۹)، از طرفداران سبک خراسانی است و دو جلد از اشعار او در ایران به چاپ رسید. از شاعران برجستۀ دیگر میتوان به [۷]، و [۸] اشاره کرد که همگی این ادیبان پیرو سنتهای ادبی بوده و به آن ارج نهادند. شاعرانی چون ، GetBC(34); شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 10:37 :: نويسنده : افغانستان عزیز
درآمد بخش نخست مهاجرتها ابتدا به صورت گروهی به کشورهای همسایه صورت گرفت اما از دهه 90 و پس از استقرار حاکمیت مجاهدین و سپس رژیم طالبان، روند مهاجرت به سمت کشورهای اروپایی تمایل یافت. این نوع مهاجرتها، بویژه در کشورهای همسایه، تأثیرات اجتماعی، فرهنگی، فکری و روانی گستردهیی برجای گذاشته است. این تأثیرات هم بر مهاجران نمایان بوده و هم پس از بازگشت، بر جامعه خویش مشهود بوده است. مهاجرت خانوادهها و جوانان افغان به کشورهای همسایه که از مشترکات زبانی، دینی، فرهنگی، جغرافیایی و محیطی بیشتری برخوردارند از دو جهت قابل برسی و تامل است: نخست آن که این مهاجرت در دوره و محیط مهاجرت برای مهاجرین عوارض اجتماعی، روانی و فرهنگی کمتری در پی داشته است. بدین معنا که این گروه از مهاجرین در محیط مهاجرت، پروسه انطباق و همانندگری آرامتر و کم عارضهیی را طی کرده اند. دوم، بسیاری از این مهاجران به تدریج و پس از دورهیی، به وطن خود بازگشته اند و موجب انتقال تجربیات و آموختههای دوره مهاجرت به کشور گردیده اند. در مقابل، آن دسته از افغانهایی که در کشورهای اروپایی مهاجرت نموده اند، در صورت کسب اقامت دایم، اولا بسیاری از آنها به صورت دایم ماندگار میشوند و انگیزه بازگشت به کشور را از دست میدهند. دوما در پروسه انطباق با جامعه میزبان دچار مشکلات و بحرانهای بسیاری میشوند. روند مهاجرت افغانها به اروپا به دلیل ادامه بحران سیاسی و افزایش حضور نظامی طالبان و نیز شرایط وخیم اقتصادی، همچنان ادامه دارد. ماندگار شدن دایمی مهاجرین افغان در اروپا از یک سو و عوارض فرهنگی، اجتماعی و روانی حضور آنها از سوی دیگر، نگرانیها و دغدغههای زیادی را هم برای خود افغانها ایجاد کرده است و هم در آینده برای جوامع مهاجرپذیر ایجاد خواهد کرد. مهمترین نگرانی و دغدغهیی که مهاجرین افغان با آن رو به رو هستند، نوع نگاه و برخورد آنها با ارزشها، فرهنگ، نرمهای اخلاقی، الگوهای رفتاری و هنجارهای اجتماعی رایج در جامعه جدید و ناتوانی در پروسه وفقیابی با جامعه میزبان میباشد. این ناتوانی به ویژه در میان مردان میان سال و کهنسال که مسوولیت و سرپرستی خانوادهها و فرزندان را برعهده دارند، بیشتر نمایان است. تعریف مفاهیم: «انتگراسیون»، اصطلاحی است که دولتهای مهاجرپذیر برای تبیین روند همانندی و جذب مهاجران در جامعه میزبان به کار میبرند. برای تعریف این واژه در فارسی، معادلهای زیادی به کار میرود ولی شاید هیچ کدام به مفهوم واقعی و دقیق این واژه را برنتابد. ادغام، الحاق، وفقیابی و انطباق معادلهایی هستند که برای تعریف این واژه به کار رفته است. به نظر میرسد دو معادل برای تبیین این مفهوم شایعتر است: «ادغام» و «انطباق». اصطلاح ادغام از نظر محتوایی ناظر بر نوعی «انعطاف منفعل» میباشد که بر مبنای آن روند هضم و تا حدودی استحاله شدن در جامعه جدید را تبیین میکنند؛ روندی که در آن، مفهوم تعامل و گزینش و نقدگری کمتر مورد توجه است و مهاجر به عنوان یک شهروند جدید، جذب ناگزیرِ جامعه میزبان گردد و سیر همانندی در رفتارهای اجتماعی، پذیرش الگوهای فرهنگی و بازسازی نقش و موقعیت فردی خویش را در محیط اجتماعی و خانوادگی بازتعریف و به سامان مینماید. وفقیابی یا انطباق اما، روندی را باز تفهیم میکند که بر مبنای آن، نمودار «انعطاف فعال» مهاجرین در جامعه جدید برجسته میگردد و سیر تعامل مثبت مهاجرین با جامعه میزبان نشانی میشود. وفقیابی، نوعی توافق خودبنیاد با پدیدههای جدیدی است که تقریبا تمام حوزه خصوصی وعمومی زندگی یک مهاجر را احتوا میکند و از یک پروسه فرهنگی، آموزشی و ذهنی نمایه داری میکند که بر دو گزینه اصلی استوار میباشد: 1. گزینه الزام آور: شامل رعایت قوانین، مقررات، احترام به فرهنگ و ارزشهای جامعه میزبان و برخورداری از فرصتهای شغلی، استفاده بهینه از امکانات آموزشی و بهره وری درست از امتیازات اجتماعی و آزادیهای مدنی و حقوق شهروندی؛ الگوی گزینشی: شناخت دقیق از جامعه جدید، سنجش، تشخیص و مقایسه خوبیها و ناشایستگیهای ارزشی موجود در جامعه میزبان و تعامل مثبت و تأثیرگذاریهای متقابل در حوزه بده ـ بستانهای فرهنگی و ارزشی. ریشهها و چالشها پدیده مهاجرت گروهی به کشورهای اروپایی، از مبدای افغانستان که کشوری عقب مانده و سنتی با فرهنگ عشیرهیی، ساختار جمعیتی روستانشین و مردمان کم سواد و به شدت مذهبی میباشد، پدیده تازهیی است که سابقه بیشتر از دو دهه ندارد. ورود افغانها به جامعه جدیدی که از کمترین همگنی فرهنگی، همانندی اجتماعی و همداستانی تاریخی و هم خویشاوندی دینی ـ مذهبی با آن برخوردار میباشد، تازه واردان را برای ماندن دایمی و خو گرفتن با چنین محیط و فرهنگی، ناگزیر با مشکلات و بحرانهای ذهنی، روانی، فرهنگی و رفتاری پرشماری مواجه میسازد. بررسی و پژوهش در این موضوع، حوزه ناگشوده و خیلی تازه است. به دلیل جوان بودن جریان مهاجرت افغانها به اروپا و فراگیر نشدن آثار و پیامدهای فرهنگی، ذهنی و اخلاقی این مهاجرت و خستگیها و هیجانهای ناشی از جا به جایی و اقامت درمحیط و جامعه جدید، کمتر مورد دقت، تعمق و تیزبینی پژوهشگران افغان و عموم خانوادهها قرار گرفته است. گستره و پیشینیه زمانی اقامت گروهی افغانها در اروپا، هنوز از یک نسل عبور نکرده است. با این وجود، با گذشت یک دهه از ورود و اقامت گروهی مهاجران افغان در اروپا، به تدریج آثار و نشانههای افسردگی و عسرت ذهنی ـ روانی و چالشهای فرهنگی ـ رفتاری در میان بخشی از خانواده ها، به ویژه در بین بسیاری از مردان میان سال و کهنسال در حال ظهور است. در بررسی شتابناک پیش رو، تلاش میگردد به این موضوع جدی و قابل تأمل که در حوزه مطالعات جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی مورد کنکاش نظری و پژوهش علمی ـ آماری قرار میگیرد، به مثابه یک درآمد اشارت گردد. ضروری است که پژوهشگران با توجه به سیر رو به تصاعد ورود جوانان و خانوادهها به اروپا و افزایش شمار جمعیت افغانهای مقیم این قاره، به این امر مهم به صورت جدی و علمی بپردازند. در بررسی و نگاه پیش رو، تلاش میگردد که به نشانهها و ریشههای قابل تشخیص ناسازگاری خانوادههای افغان در جامعه جدید که در قامت یک چالش جدی و پنهان در حال رشد و شکلگیری است، به اساسیترین کدهای مورد مطالعه و نگرانی اشارت گردد. نویسنده: حمزه واعظی ویراستار: عارف فرهمند صدای آلمان شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 10:36 :: نويسنده : افغانستان عزیز
مهاجرت افغانها؛ آزمون مرگ و زندگیتهيه شده توسط محمد رضا گلكوهيچهارشنبه 12 عقرب 1389 ساعت 12:03 بیشترِ مهاجران افغان به اروپا كسانی اند كه میکوشند به زندگی بهتر دست یابند. اما بسیاری اوقات مجبور میشوند که این مسیر را به قیمت مرگ دنبال كنند. مهاجرت پدیدهای نیست كه به تازگی وارد زندگی انسانها شده و حیات بشر را در كام فراز و نشیبهای گوناگون قرار داده باشد. این پدیده از دیر زمانی در میان ملتها رواج داشته و اهداف متفاوتی مردم را به مهاجرت از یک سرزمین به سرزمین مورد نظر دیگر، مجبور نموده است. اما این پدیده در حیات افغانها مفهوم دیگری دارد و حلقهٔ آن در زندگی مردم ما از سه دهه به این سو دایرهٔ وسیع تری یافته است. هرچند مهاجرتهای قانونمند در چارچوب قواعد مشخص یك اصل پذیرفته شده در میان جوامع و كشورهای دنیا به شمار میرود؛ اما موج مهاجرت افغانها این اصل را شكستانده و مرز قواعد بین المللی را درنوردیده است. چیزی كه عنوان تلخ و زجر دهندهٔ "مهاجرت غیر قانونی" را در فراز زندگی مردم برجسته نموده و دشواریهای بی شماری را فراروی مردم خلق نموده است. به باور كارشناسان درخواست پناهندگی بیشتر در میان كتلههای خاص و دارای وضعیت ویژه صورت میگیرد. نادر فرهاد؛ سخنگوی كمیشنری عالی سازمان ملل متحد در امور مهاجران میگوید: "درخواست پناهندگی به طور معمول از جانب كسانی صورت میگیرد كه برای ادامهٔ حیات در كشور آبایی شان دچار مشكلات خاص باشند. این مشكلات میتواند شامل نارضایتی سیاسی با حكومت وقت، داشتن دوسیههای حقوقی كه منجر به مرگ وی میشود، عضویت در سازمانهای اجتماعی خاص و یا موانع امنیتی و حقوقی دیگری كه حیات آنان را مورد تهدید قرار داده است، باشد." اما آیا مهاجران افغان در مجموع از دستههایی میباشند كه آقای فرهاد به آن اشاره میكند؟ دردمندانه كه جواب منفی است. وی میگوید: "ممكن است تعداد اندكی دارای دوسیههای فوق باشند؛ اما اكثر كسانی كه به اروپا پناهنده میشوند، به دنبال رسیدن به وضعیت رفاهی بهتر و آسایش بیشتر میباشند." در واقع آنان در جستجوی زندگی انسانی با داشتن امكانات قابل قبول میباشند. چیزی كه در كشور خود شان نوشداروی نایافتنی است. انجنیر رحیم؛ معین مركزی وزارت امور مهاجرین میگوید: "پناهندگان افغان به اروپا شامل كتلههای بزرگی از اقشار مختلف میباشند كه به طور عمده جوانان هستند. جوانانی كه زمینهٔ كار و اشتغال و در كشورشان وجود ندارد، چشم انداز رسیدن به زندگی بهتر در مملكت شان دیده نمیشود و كسانی یا نهادهایی نیز به فكر آنها نمیباشند." حامد شفایی؛ كارشناس مسایل حقوقی میگوید: "می توان گفت افغانستان تا کنون بیشترین رقم مهاجر را در بین کشورهای جهان داشته است. از مجموع 22 ملیون مهاجر جهان، حدود چهار تا پنج ملیون نفر را مهاجران افغانستان تشکیل میدهند." تعداد بیشتر این مهاجران نیز كسانی اند كه به شكل غیر قانونی وارد كشورهای دیگر شده و با مشكلات بسیاری نیز مواجه میشوند.
رد شدن از مرزهای صعب العبور، افتادن در موج خروشان دریا، فرار و گریز از واگونهای ریل در روی صخرههای سخت، پریدن از موترهای تیز رفتار در بیابانهای وسیع، افتادن در چنگال سگهای محافظان سرحدی و... از جمله مواردی اند كه پناهجویان افغان را در مسیر رسیدن به اروپا مورد تهدید قرار میدهد. این عوامل همیشه به حالت تهدید باقی نمیماند؛ بلكه در اكثر مواقع باعث قتل، قطع عضو و یا معلولیت دایمی این افراد میگردد. شاه ولی شریفی؛ یكی از مهاجرانی كه مسیر اروپا را از كشور ایران تا سرزمین پهناور انگلیس پیموده است، قصههای جانسوز و روایتهای تلخی از این سفر دارد. وی رویدادهایی را یاد آوری میكند كه هر كدام از آنها پیامد مرگ را به دنبال داشته است. او یكی از این موارد را این گونه به یاد میآورد: "برای بار دوم وقتی از تركیه عازم یونان بودم به دلیل مشكل اقتصادی راه كوتاه تر و كم مصرف تری را جستجو میكردم. تا این كه بالاخره تصمیم گرفتم با قایقهای بادی پنج نفره مسیر پر خوف و خطر رود خانه را عبور كنم." به گفتهٔ آقای شریفی، قایق بادی ظرفیت سه تا هفت نفر را دارد كه قیمت آن بین 500 تا 700 دالر بوده و ارزان ترین راه برای عبور از رودخانهٔ میباشد كه مرز میان تركیه و یونان است. وی از بد چانسی یاد آوری نموده میگوید: "مشكل زمانی آغاز شد كه قایق خریداری شده ما در موتر فراموش شده و ما پنج نفر در ساحل دریا بلا تكلیف ماندیم. كریم كه رهنمای ما بود، پیشنهاد نمود كه یك قسمت كم عرض دریا را پیدا نموده و با آب بازی از آن عبور كنیم." او از لحظهٔ یاد آوری میكند كه سگهای محافظان سرحدی تركیه فرا رسیده و وی را با چنگ و دندان خون آلود میسازد. اما قضیه به حملهٔ سگها ختم نمیشود. آنان را به شهر "ادیرنه" آورده و از آن جا با شصت نفر مهاجر غیر قانونی دیگر همراه ساخته و به داخل یك بس دو منزله یك جا نموده به سوی سرحد ایران انتقال میدهند. شاه ولی شریفی از زمانی یاد آوری میكند که پولیسهای محافظتی داخل بس با چوبهای دست داشته شان به جان مهاجران افتاده و شكنجههای سختی را برآنان روا میدارد؛ به حدی كه صدای گریهٔ زنان مهاجر موجب تحریك احساسات مردم شده و مهاجران را به شورش مجبور میسازد. او زمان زجر دهندهٔ را به خاطر دارد كه حتی میتواند منجر به مرگ وی گردد. شریفی تصمیم میگیرد كه از كلكین شكستهٔ موتر، خود را بیرون انداخته و با این تصمیم كه یا مرگ یا زندگی از موتر درحال رفتار خود را به بیرون میاندازد. این كه چه روزی به حال وی آمده است، خودش این گونه بیان میدارد: "زمانی به هوش آمدم كه در كنار سرك و در یك بیابان تاریك افتاده ام، وقتی تصمیم به حركت میگیرم، دوباره بی هوش میشوم." شریفی این لحظهها را با عنوان "تنازع برای بقا" یاد نموده و تلاش بسیاری انجام میدهد تا فاصلهٔ طولانی بیابان با شهر را بپیماید. نامبرده با گذشت بیست روز، بهبودی حاصل میكند؛ اما بازهم از تلاش برای رسیدن به مقصد دست بر نمیدارد. او بار دیگر با تحمل مشقت بسیاری موفق میشود تا مرزهای تركیه را طی نموده و تا نقطه ای برسد كه از یک جانب خیلی خطرناك بوده و از سویی نیز برای مهاجران غیر قانونی سرنوشت ساز به حساب میآید. وی با گذراندن سه ماه در یك كمپ سرد، بدون هیچ گونه امكانات در كشور چكسلواكیا راهی فرانسه و سپس انگلیس میشود. این مسئله، همان چیزی است كه زمانیهامربیرگ؛ کمیشنرحقوق بشر شورای اروپا درنامه ای که به تاریخ سوم ماه آگست سال جاری نوشته است، از " فقدان دایمی" بسترها در مراکزاستقبال از پناهندگان و از شرایط "به دور ازکرامت و خطرناک" در یونان برای کسانی که در آنجا اقامت میکنند، شکایت کرده است. تجربهٔ مهاجران افغان نشان میدهد كه بسیاری از كمپهای سرحدی وضعیت مشابهٔ با چیزی دارد كه در نامهٔهامر بیرگ یاد آوری شده است. در این میان، نقطهٔ خطرناكی نیز وجود دارد؛ آنجا مرز فرانسه است، جایی كه مهاجران غیر قانونی با جاسازی در داخل كانتنیرهای ریل عبور میكنند. وی از كسانی یاد میكند كه همسفر وی بوده و در این جریان جان شیرین شان را از دست داده اند. شرح قضیه را آقای شریفی این گونه بازگو میكند: "با رسیدن ریل به تنگهٔ كه در آنجا حركت ریل كندتر میشود، مهاجران خود را از ریل انداخته و بارها اتفاق افتاده است كه این افراد زیر ریل شده و زندگی خود را از دست دهند و یا هم دست و پای شان زیر ریل شده و قطع شوند." خطرهایی را كه شریفی از آن یاد میكند، مشت نمونهٔ خروار است. برای بسیاری از كسانی كه این مسیر را طی نموده اند، این خطرها پیش آمده و تعداد از آنها را به كام مرگ فرستاده است. جواد آشنا؛ كسی كه اكنون تابعیت استرالیا را داشته و با رفتن از مسیر پاكستان به اندونیزیا این مسیر را طی نموده، موارد دیگری را یاد آوری میكند. او میگوید: "بسیاراتفاق افتاده است كه کشتیهای كوچك مسافربری در موج خروشان دریای اندونیزیا با استرالیا غرق شده یا مدتها در میان دریا سرگردان مانده اند، تا این كه بالاخره جان داده اند." با تمام این مشكلات، رسیدن به اروپا برای مهاجران غیرقانونی یك سرزمین رویایی است كه رسیدن به آنجا به كشیدن هر گونه رنج و درد میارزد. اما آیا سرزمین اروپا همان جایی است كه در چشم انداز این جوانان مهاجر به تصویر كشیده میشود؟
اروپا، امریكا، استرالیا و در مجموع كشورهای غربی برای هر كدام از مهاجرانی كه به مقصد میرسند، تصویر متفاوتی دارد. این تفاوت بیشتر به ظرفیت فكری مهاجران بستگی دارد تا وضعیت اجتماعی مردمان آن كشورها. یعنی هر كسی ممكن است با خوی و خصلتهای اجتماعی و آداب و عنعنات آن سرزمینها به اشكال متفاوتی دمساز شود. ضیا غزنوی كه زمانی با تحمل همان سختیهای بسیار به كشور ناروی رسیده و اكنون مقیم آن كشور است، اروپا را "سرزمین آرامش" میداند. به عقیدهٔ وی مردمان آن سرزمین بسیاری از خصلتهایی را دارند كه به راستی ستودنی است." او از موردی یاد میكند كه بکسک جیبی اش گم شده و یابنده تا دروازهٔ خانه اش آن را رسانده بود بدون این كه به محتوای آن دست خورده باشد. عین این مورد را شاه ولی شریفی نیز متذكر میشود. او كه مدت هفت سال در جامعهٔ انگلستان زندگی نموده از برخورد انسانی مردم غرب خاطرات نیكی را به یاد دارد. او راستگویی، روحیهٔ همكاری، دستگیری از نیازمندان و سایر مواردی از اخلاق نیكو را كه صفات پسندیده است در میان مردم غرب زمین زیاد مشاهده نموده است. از این رو وی میگوید: "برای مهاجر افغان كه به تازگی از محیط تحقیر آمیز و زنندهٔ ایران یا كشورهای دیگر وارد اروپا میشود به واقعیت که آن كشورها یك سرزمین رویایی است." اما تنها خوبیهای مردم آن كشورها نیست كه در برابر مهاجران افغان به تصویر كشیده میشود. روی دیگر این سكه ممكن است بسی خطرناك و پر آسیب باشد. جواد آشنا كه مقیم استرالیا بوده و یكی از مسئولان مركز فرهنگی كاروان میباشد، عمده ترین مشكل را نوعی گسست فرهنگی میان نسل اول مهاجران و نسل دوم آن (فرزندان مهاجران) میداند. وی از این معضل اجتماعی این گونه یاد آوری میكند كه "دلبستگی پدر و مادری كه از سرزمین سنتی شرق رفته از یك طرف و خو گرفتن فرزندان آنان با فرهنگ و خصلتهای اجتماعی غرب از سوی دیگر، باعث ایجاد یك تضاد خطرناك در سطح یك خانواده میشود." او خود شاهد بوده است كه این تضاد اخلاقی منجر به جنجالها و نزاعهای بسیاری شده و موجب گردیده تا آسیبهای جدی در كانون گرم خانوادگی افغانهای مهاجر وارد شود. او میگوید: "فرزندان مهاجر دوست دارند تمام شرایط اجتماعی غرب را بپذیرند و پدر و مادر شان میخواهد تا حدودی با عنعنات آبایی شان زندگی نمایند." این دو خواستهٔ متضاد باعث كشمكش و جنجال میان دو نسل موجود مهاجر در غرب میگردد. آقای آشنا این پدیده را در زندگی افغانهای مهاجر تلخ و ناگوار میپندارد. چیزی كه باعث شده تا حیات مرفه غربی در كام آنان زهرناك شده و روز و روزگار شان به خوشی سپری نگردد. با این حال؛ پرسش اصلی این است كه چرا افغانها در چنین كشمكشهای روزگار قرار گرفته و كتلههای بزرگی از آن با این معضل خطرناك اجتماعی دست و پنجه نرم میكنند. معضلی كه از یك سو باعث فرار نسل جوان شده و از جانب دیگر باعث میگردد تا اقشار بزرگ اجتماعی ما با صرف هزینههای گزاف، خویشتن را در مسیری قرار دهند كه هر لحظهٔ آن خطر مرگ را به دنبال داشته و در نهایت نیز به تنگناهای شدیدی گرفتار میشوند.
جواب پرسش فوق درعین حالی كه روشن است، راه حل آن از دشواریهای فوق العاده بزرگ میباشد. نادر فرهاد؛ سخنگوی كمیشنری عالی سازمان ملل متحد در امور مهاجران دلیل عمدهٔ این پدیده را وضعیت بی ثبات كشور و نبود چشم انداز روشن از زندگی را در افغانستان میداند. آقای فرهاد از درخواست پناهندگی كسانی یاد میكند كه در افغانستان دارای شغل مناسب میباشند؛ اما صرف نبود چشم انداز روشن از وضعیت سیاسی اجتماعی كشور باعث شده تا از كشورهای غربی تقاضای مهاجرت نمایند. نمونهٔ دیگری را كه آقای فرهاد یاد آوری میكند، مهاجرت اطفال و افراد كم سن و سال به كشورهای غربی است. كسانی كه به دلیل دستیابی به آیندهٔ بهتر راهی مناطق خاور زمین میشوند. در گزارش سالانهٔ سازمان ملل متحد كه از رویدادهای مهاجرت در سال 2009 منتشر شده آمده است که "تعداد اطفال افغان که در سال 2009 خواستار پناهندگی در اروپا شدند به پنج هزار و نهصد نفر میرسد در حالی که این آمار در سال 2008، فقط سه هزار و سه صد و هشتاد نفر بود." انجنیر رحیم میگوید: "تاحال بارها از جانب كشورهای اروپایی تصمیم گرفته شده تا این اطفال را از كشور شان عودت دهند؛ اما دولت افغانستان با این تصمیم موافقت نشان نداده است." ولی این كه برای جلوگیری از این وضعیت دولت افغانستان چه كارهایی انجام داده، معین مركزی وزارت امور مهاجرین میگوید: "وضعیت افغانستان رو به بهبودی است، ولی تبلیغات باز رسانهها از آزادی غرب باعث شده تا اطفال و جوانان ما فریفتهٔ غرب شده و تصمیم به مهاجرت به آن كشورها را گیرند." ولی تنها مسئلهٔ ناامنی و نبود تصویر روشن زندگی نیست كه باعث مهاجرت افغانها گردیده، عوامل دیگری نیز دركار است. به نظر آقای فرهاد "نبود زمینههای شغلی و تسهیلات رهایشی مناسب یا رسیدن به كسب درامد بیشتر و رشد و ترقی وضعیت اقتصادی نیز جزئی از این عوامل میباشد." انجنیر رحیم؛ عوامل عمدهٔ مهاجرت غیر قانونی افغانها را نبود اشتغال و زمینههای كاری در كشور میداند. اما این كه چه نهادهایی در قبال چنین نارساییها پاسخگو میباشد، به عقیدهٔ مردم دولت مسئول اصلی این موارد میباشد. حبیب الله؛ كارگر سادهٔ كه به خاطر یك كار ساده و یك روزه ساعتها در سر چوك منتظر میماند، با یاد آوری مسئلهٔ بی كاری میگوید: "با گذشت نه سال تا هنوز فابریكههای تولیدی در كشور ایجاد نشده كه جوانان در آنجا مشغول كار شوند." وی دلیل اصلی عدم مهاجرت خودش را نبود بودجهٔ كافی دانسته میگوید: "اگر پول سفر خرج میداشتم یك روز هم در این ملك نمینشستم." این كه دولت تا كنون چه كارهایی در قبال فراهم آوری بسترهای مناسب كار برای جوانان فراهم آورده، انجنیر رحیم میگوید: "دولت به تنهایی كاری نمیتواند؛ بلكه وظیفهٔ متشبثین خصوصی، سرمایه داران ملی و رهبران مردمی است تا در این راستا دولت را یاری كنند." وی این مسئولیت را سرمایه گذاری سرمایه داران داخلی و خارجی در افغانستان دانسته میگوید: "كشورهایی كه از موج مهاجرت افغانها شاكی اند، باید در داخل افغانستان سرمایه گذاری نموده و در راستای حل این معضل اجتماعی، دولت افغانستان را یاری نمایند."
راه حل دیگر این مشكل، محدود كردن و قانمند شدن این پدیده میباشد. به گفته نادر فرهاد، "دولت معتقد است چارچوبهای قانونی را برای مهاجرت قانونمند افغانها در كشورهای همسایه و ممالك دور فراهم سازد." به باور وی "نیازمندی كشورهای دیگر به نیروی كار و موجودیت پوتانسیلهای كاری در جامعه افغانستان، مقتضی است تا میكانیزمهای منظم میان دولتهای مهاجر پذیر و دولت افغانستان فراهم شود تا دیگر نسل جوان افغان دچار چنین مشكلاتی نباشند." انجنیر رحیم در پاسخ به این سوال كه دولت افغانستان چه كارهایی در این خصوص انجام داده میگوید: "اقدامهایی در حال انجام است؛ اما شرایط كشورها مانع از اجرای بعضی قراردادها میشوند. از جمله اینكه كشور ایران برای مهاجرت قانونی كارگران افغان، شرط خروج خانوادههای آنان را از ایران پیشكش میكند كه برای دولت افغانستان قابل قبول نیست." ولی وی در مورد طرحهای مهاجرت پذیری قانونی از جانب كشورهای غربی اظهار بی خبری میكند و میگوید در این خصوص تنها اقدام ما دفاع از عدم عودت مهاجران افغان از اروپا میباشد. وی میگوید: "در جریان سال جاری بیش از صد نفر از كشور انگلستان و تعداد دیگری نیز از كشورهایهالند، ناروی، سویدن و سایر كشورهای اروپایی به افغانستان عودت داده شده اند كه در قبال آن مبلغی پول از طریق سازمان بین المللی مهاجرت “IOM” به آنان پرداخته میشود تا برای ایجاد شغل در افغانستان به مصرف برسد و حتی اكثر اوقات با این پول وسایل كاری برای مهاجران عودت كننده خریداری میشود تا با ایجاد بستر كاری در افغانستان ماندگار شوند." اما به اعتقاد بسیاری از كارشناسان این طرحها در مجموع نمیتواند جوابگوی موج عظیمی از مهاجرت افغانها به كشورهای اروپایی باشد. محمد رفیع رفیق صدیقی؛ كه تحصیل كردهٔ رشته روانشناسی در تركیه است میگوید: "باید دولت زمینههای كار و زندگی سالم را در كشور فراهم نموده و روحیهٔ وطن دوستی را در بین جوانان ترویج كند." به عقیدهٔ آقای آصفی كه خود تجربهٔ زندگی در كشور بیگانه را احساس نموده "اگر یك جوان افغان حس وطن دوستی در فكرش نهادینه شود، سعی خواهد كرد با مشكلات موجود مقابله نموده و در راه آبادی وطن تلاش خواهد كرد." درحالی كه به عقیدهٔ وی این روحیه در میان جوانان افغان موجود نیست. او تنها راه تحقق این هدف را تبلیغ از طریق رسانههای موجود در كشور میداند. این همان نكتهٔ است كه انجنیر رحیم نیز بدان باور داشته و اشاره میكند. وی میگوید: "رسانههای ما باید به جای تبلیغ مظاهر فریبنده زندگی در غرب، به جوانان این ایده را تزریق نمایند كه در راستای بازسازی وطن خویش و ساختن آن با معیارهای مدرن سعی نمایند." به هر صورت، به عقیدهٔ انجنیر رحیم، رسیدن به این آرزوها و نجات از این بدبختیها امری است كه به آسانی میسر نبوده و نیازمند فداكاریهای بسیار از جانب مردم، دولت، جوانان و تمام اقشار مردم افغانستان میباشد.
شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 10:21 :: نويسنده : افغانستان عزیز
آموزش و پرورش در افغانستاناز ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تاریخچهدر هنگام اشغال افغانستان توسط شوروی (دهه ۱۳۶۰) و جنگهای داخلی این کشور (دهه ۱۳۷۰)، شالوده آموزش و پرورش افغانستان از هم پاشید. در دورهٔ قدرت طالبان دختران خانهنشین شده و اجازهٔ تحصیل از آنها گرفته شد. در این دوره، به جای درسهای علمی مانند کیمیا و فیزیک در مدارس، بیشتر بر آموزشهای مذهبی تاکید میشد. اکنون براورد میشود کمتر از نیمی از مدارس افغانستان دسترسی به آب آشامیدنی داشته باشند. پس از یورش آمریکا به افغانستان در سال ۱۳۸۰ و فروپاشی طالبان، با روی کار آمدن دولت انتقالی وضعیت تحصیل اندکاندک رو به بهبودی میرود، ولی با این وجود هنوز بیش از ۶۰٪ مردم افغانستان از سواد خواندن و نوشتن بیبهرهاند. اکنون ۱۳ دانشگاه و ۶ مرکز تربیت معلم، در سراسر افغانستان وجود دارد. در کنکور ورود به دانشگاه سال ۱۳۸۵ خورشیدی، ۸۰ هزار نفر شرکت کردهاند. براورد مسئولان این است که حدود سی هزار دانشجو به علت نبود امکانات از ورود به دانشگاه محروم شوند.[۱] ده درصد بودجه سالانه افغانستان به امور آموزشی اختصاص دارد، که از این میان هفت درصد آن مربوط به وزارت معارف (آموزش وپرورش) است، یک درصد مربوط به نهادهای پژوهشی و یک درصد مربوط به آموزش عالی است.[۱] ساختارآموزش و پرورش در افغانستان در دو بخش تعلیمات اساسی و تعلیمات ثانویه صورت می گیرد. تعلیمات اساسیاین دوره شامل صنف (کلاس) اول تا نهم[۲] را در بر میگیرد.درافغانستان دروس الفبا زبان، حساب، رسم، خط، ورزش، و تهذیب تا کلاس سوم درس داده میشود.از کلاس چهار تا ششم مضامین دری، حساب، رسم، حسن خط، تاریخ، جفرافیا، دنیات، ورزش و تهذیب درس داده میشود[۳]. تعلیمات ثانویهاین دوره شامل صنفهای دهم تا دوازدهم می باشد[۴]. سامانهٔ نمره دهیبیشینهٔ نمرات در امتحانات آموزش و پرورش افغانستان ۱۰۰ است. با این حال بیشینه نمرات هر نیم سال تحصیلی در کارنامه دانش آموزان اعداد ۴۰ و ۶۰ است. به این ترتیب که بیشینه نمرات در نیم سال اول ۶۰ و در نیم سال دوم ۴۰ است. مجموع این دو نمره، نمره سالانه محسوب میشود و با این حساب بیشینه آن همان ۱۰۰ خواهد شد. اگر شاگردی به دلیلی موجه تنها در امتحانات آخر سال شرکت کند همان نمرهای که از ۴۰ نمره گرفتهاست در عدد ۲٫۵ ضرب میشود و به عنوان نمره سالانه ثبت میگردد. حد پایین نمره برای کامیابی در امتحان نمره ۴۰ است که معادل نمره ۸ در ایران میشود. امتحانات چهار و نیم ماههبعد از سپری شدن چهارونیم ماه از شروع مکاتب امتحانات چهارونیم ماهه آغاز می شوند که در این دوره شاگردانیکه زحمت کشده اند و دروس خویش را منظم خوانده اند در امتحان سر بلند و پیروز خواهند شد اما کسانی که دروس خویش را نخوانده از آمدن امتحانات ناراحت میشوند. من برای شما توصیه می کنم زمانیکه مکتب شما شروع میشود دروس خویش را هر روز دو سه ساعت مطالعه کنید، دو سه ساعت مطالعه از آغاز مکاتب تا فرا رسیدن امتحانات به شما کمک می کند که در امتحانات هیچ مشکل نداشته باشید و هنگامی که می خواهید روز آینده بروید به مکتب و به درس های خویش در صنف حاضر شوید حتماً پیش از رفتن به صنف مطالعه بر موضوع درس خویش داشته باشید این برای شما کمک می کند که اطلاعات مقدماتی شما را افزایش می دهد و به درس آشنایی پیدا می کنید و اطلاعات دیگر را معلم برای شما خواهد گفت. شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 10:16 :: نويسنده : افغانستان عزیز
وقتی آشنايی با کامپيوتر وانگليسی به دختران وپسران افغان بازگشته از پاکستان وايران امکان داد تا بسياری ازفرصت های شغلی دردولت و بخش های خصوصی را از آن خود کنند، کم و کيف آموزش عالی در افغانستان با سوالی جدی روبرو شد و آن اين که آيا آنچه در آغاز خوب نهاد های آموزش عالی در افغانستان بيشتر از ۴۰ سال عمر دارد. اما در همين مدت فراز و فرود های زيادی راتجربه کرده است. دانشگاه کابل، به عنوان نخستين نهاد آموزش عالی در افغانستان، در سال ۱۳۴۳ خورشيدی تاسيس شد. در حال حاضر ۱۳ دانشگاه و ۶ مرکز تربيت معلم ، در سراسر افغانستان وجود دارد. درسالهای پيش از جنگ، بخصوص دهه چهل خورشيدی، دانشگاه کابل حد اقل يکی ازدانشگاههای معتبرمنطقه بود. دانشکده های مختلف آن با بخش هايی از دانشگاههای اروپايی روابط آکادميک و عملی داشت. دانشکده های علوم تجربی آزمايشگاههای مجهزی داشتند و تازه ترين آثار آموزشی و تحقيقی جهان را به سادگی می شد در کتابخانه دانشگاه کابل يافت. استادان دانشگاهها زندگی خوبی داشتند و می توانستند در کنار تدريس فرصتی برای پژوهش نيز داشته باشند. آثاری که درآن سالها در دانشگاه کابل چاپ شده و ثمره کار استادان و دانشجويان آن است به خوبی نشان می دهد که آموزش عالی در افغانستان در آن سالها فاصله چندانی دانشگاههای منطقه نداشته است. دريک کلام، در افغانستان همه معتقدند که آموزش عالی در اين کشور درهمان سالهای آغازين رشد خوبی داشته است. برخورد ايديولوژيک اين اغاز خوب ديری دوام نکرد. با سقوط جمهوريت داوود خان در سال ۱۳۵۲ و روی کار آمدن نظام کمونيستی، علی رغم نيتی که کمونيست ها برای آوردن تغييرات مثبت در جامعه داشتند، برخورد ايديولوژيک آنها با آموزش عالی ودانشگاهها سبب شد که حد اقل روند روبه رشد سالهای آغازين متوقف شود. شماری از استادانی که وابسته به حزب حاکم نبودند، مجبور به ترک افغانستان ياحد اقل ترک دانشگاه شدند. عده ای به زندان رفتند و تنی چند هم کشته شدند. جای اين استادان را کسانی پرکردند که تعلقات حزبی شان براعتبار آکادميک و علمی آنها می چربيد. دانش آموزانی که تعلقات حزبی داشتند، برمعدود استادان با تجربه گذشته در دانشگاه حکم رانی می کردند و دستور می دادند. شاگردان وابسته به حزب، نمرات عالی را از آن خود می کردند. اين مسايل انگيزه تلاش برای آموزش بهتر را در استادان و شاگردان نابود کرد. رابطه دانشگاه کابل تنها بادانشگاههای تحت قلمرواتحاد جماهير شوروی باقی ماند که بازهم غنيمت بود. القصه دردوران کمونيست ها برخورد ايديولوژيک جای برخورد و منطق آکادميک را در نهادهای آموزش عالی افغانستان گرفت واين ضربه کمی نبود. تبديل دانشگاه به سنگر جنگ های داخلی دهه هفتاد، نظم ظاهری دانشگاه را نيز به هم زد. بسياری از دانشگاهها هر ازگاهی تعطيل می شدند. جريان منظم آموزش قطع می شد. شاگردان به امتحان می نشستند بدون اينکه چيزهای لازم را آموخته باشند. سرانجام کار به جايی کشيد که دانشگاه کابل بزرگترين نهاد آموزش عالی تبديل به سنگر وخوابگاه احزاب درگير شد و ميزها و چوکی هايش(صندلی هايش) برای فراهم کردن چای ، چرس و چلم(قليان) جنگجويان به آتش کشيده شده و شيشه هايش از شدت انفجار ها فرو ريخت. وقتی طالبان حاکم شدند، دختران حتی از رفتن به يک دانشگاه بی همه چيز نيز محروم ماندند. گرچه پسران دوباره فرصت يافتند دوباره به دانشگاه بروند، ولی بيشتر وقت شان صرف آموزش کتابهای تفسير وفقه به زبان عربی می شد. دانشجويان لباسهای محلی افغانی برتن می کردند و از جمله در کابل وننگرهار و مزار به دليل اينکه خوابگاهها امکانات لازم نداشت، بيشتراوقات دانشجويان زير درختان سرو و روی چمن های محوطه دانشگاه ها می گذشت کمبود بودجه ده درصد بودجه سالانه افغانستان به امور آموزشی اختصاص دارد، که از اين ميان هفت درصد آن مربوط به وزارت معارف (آموزش وپرورش) است، يک درصد مربوط به نهاد های تحقيقاتی و يک درصد مربوط به آموزش عالی، ومهم تر ازهم اينکه ۶۰ در صد بودجه وزارت تحصيلات عالی نيزصرف تامين نياز های خوابگاه يا ( ليليه ) می شود. کاستی های ديگر استادان سالخورده که زمانی از استادان مسلم در رشته های تخصصی شان بودند، سی سال از دسترسی به امکانات برای تحقيق باز ماندند، و امروز با رو نوشت های سالهای جوانی شان به کلاس می آيند، و دانشجويان با نيازمندی ها و توقعات جديد. استادانی جوانتر که خود در دانشگاههای افغانستان درسالهای جنگ تحصيل کرده اند و فرصت ادامه تحصيل دربيرون از کشور نداشته اند بيشتر تلاش می کنند تا دانشجويان را حتی از پرسيدن نيز باز دارند تا مبادا وقار استادانه شان خدشه دار شود. شاگردان هم با وقوف به همه اين مسايل، با علاقه به آموزش و بی توجه به شرايط کشور قادربه درک استادان شان نيستند و در جلسات خصوصی شديدا از وضعيت موجود شکايت می کنند. در اين ميان تنها حضورشماراندکی از بهترين استادان در دانشگاههای افغانستان سبب دلگرمی دانشجويان است. کمبود کتاب و امکانات تحقيقاتی برای استادان و دانشجويان، کمبود ازمايشگاهها (لابراتوارها)، کمبود استادان مجرب و متخصص از عمده ترين کاستی های ديگری است که دانشجويان، استادان و مسوولان وزارت تحصيلات عالی از آن سخن می گويند. اما باوجود همه اينها اميد و تلاش برای بهبود را قويا می شود حس کرد. چون ازيک طرف حالا وضعيت با سالهای جنگ و دوران طالبان قابل مقايسه نيست و ازسوی ديگر عزم برای بهتر شدن وجود دارد.
شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 10:11 :: نويسنده : افغانستان عزیز
لیسه حبیبیهاز ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مختصات: ۵۹٫۳۴″ ۰۸′ ۶۹°شرقی ۰۰٫۰۰″ ۳۰′ ۳۴°شمالی (نقشه)
لیسه حبیبیه یا دبیرستان حبیبیه[۱] یکی از مکاتب (مدارس) در شهر کابل میباشد که بسیاری از نخبگان و سرشناسان افغان شامل رئیسجمهور حامد کرزی و یا موسیقیدان نامدار افغان احمد ظاهر در آن تحصیل کرده بودند و همچنین به عنوان اولین کانون مدرن معارف در افغانستان در شهر کابل از آن یاد میشود. تاریخچهاین لیسه در سال ۱۹۰۳ توسط امیر حبیب الله خان تاسیس گردید. مقر اولی این لیسه در منطقه پل باغ عمومی بود. این لیسه در ابتدا دارای کلاسهای ابتدایی بود که مدت چهار سال دوام میکرد. بعد از آن کلاسهای راهنمایی گردید که سه سال دوام میکرد و پس از رشدیه دوره اعتدائیه بود که سه سال دوام میکرد. تدریس این مکتب (مدرسه) از طرف ۱۲ معلم هندی و ۱۲ معلم افغان پیش بردهمیشد. معلمین افغان همه روحانی، قاری و مولوی بودند. این مکتب در طی مدتی کوتاه به محلی برای جنبش روشنفکری و مشروطهخواهی تبدیل شد. امیر حبیب الله این مکتب را دو بار مسدود نمود. مدیر این لیسه داکتری هندی به نام بود. که مدت ۱۲ سال زندان رابه امر امیر حبیب الله سپری نمود. در دوره امانیه این مکتب بسیار رشد نمود. در سالهای ۱۹۶۵—۱۹۶۹ ایالات متحده ساختمانی بزرگ را بهتعداد ۱۴۴ صنف (کلاس) درسی و ۳ منزل (طبقه) با لابراتوارهای (آزمایشگاه) مجهز در منطقه کابل به همین نام اعمار نمود. این لیسه دوره ثانوی و عالیه (صنوف ۷—۱۲) تدریس مینمود. این مدرسه از مدرنترین لیسهها در افغانستان بشمار میرفت. قسمتی از مصارف بعدی این مکتب را نیز ایالات متحده آمریکا بدوش خویش متقبل نموده بود و به صفت مکتب پروژه آمریکا بهشمار میرفت. همه ساله بهتعداد ۳—۹ نفر از متعلمین ممتاز فارغ صنف نهم به آمریکا غرض ادامه تحصیل فرستاده میشدند. درسالهای ۱۹۹۲ این لیسه به دلیل جنگهای تنظیمی از بین رفت. پس از تحولات سال ۲۰۰۱ دولت هندوستان کار اعمار دوباره این مکتب را بدوش خود گرفت و در سال ۲۰۰۳ این مکتب توسط و رئیسجمهور افغانستان حامد کرزی دوباره افتتاح گردید. پانویس |
لیسهٔ مهری هروی | |
---|---|
نوع مدرسه | دولتی |
سالهای تحصیلی | ۱ تا ۱۲ |
نشانی | هرات، جاده شمالی چوک شهرنو |
لیسهٔ مهری هروی که به اختصار به آن لیسه مهری گفته میشود یکی از قدیمیترین لیسههای شهر هرات است.
این لیسه به افتخار مهری هروی شاعر پارسیگوی هرات در عهد ملکه گوهرشاد به این نام مسمی گشته است.
لیسه مهری، مدرسهای دولتی و دخترانه است و هم اکنون در این لیسه چندصد دانش آموز دختر درس میخوانند.
این مدرسه در ضلع غربی ی جاده شمالی چوک شهر نو و در مجاورت لیسهٔ جبلی و لیسهٔ علامه صلاح الدین سلجوقی قرار دارد.
لیسه سلطان غیاث الدین غوری | |
---|---|
مدیر | حفیظ الله هروی |
نوع مدرسه | دولتی |
سالهای تحصیلی | ۱ تا ۱۲ |
سال بنیانگذاری | ۱۳۱۱ |
نشانی | هرات، جاده اصلی جنب شفاخانهٔ عامه |
تعداد کلاسها | ؟ |
تعداد معلمان | ؟ |
رشتههای تحصیلی | ؟ |
لیسهٔ سلطان غیاث الدین غوری که به اختصار به آن لیسه سلطان گفته میشود یکی از قدیمیترین لیسههای شهر هرات است. لیسه سلطان مدرسهای دولتی و پسرانهاست که بسیاری از شخصیتهای بزرگ افغانستان از این لیسه فارغ شدهاند
هم اکنون در این لیسه چندصد دانش آموز پسر درس میخوانند.
لیسه انقلاب اسلامی | |
---|---|
مدیر | نصیراحمد فیضی |
نوع مدرسه | دولتی |
سالهای تحصیلی | ۱ تا ۱۲ |
نشانی | هرات، چوک گلها، اول جادهٔ باغ ملی |
رشتههای تحصیلی | ؟ |
لیسهٔ انقلاب اسلامی که به اختصار به آن لیسه انقلاب گفته میشود یکی از قدیمیترین لیسههای شهر هرات است. این لیسه نزد مردم بیشتر با نام لیسه موفق شناخته میشود.
لیسه انقلاب مدرسهای دولتی و پسرانهاست که برخی از شخصیتهای هرات و افغانستان از جمله احمد شاه مسعود در این مدرسه درس خواندهاند.
هم اکنون در این لیسه چندصد دانش آموز پسر درس میخوانند.
نام این لیسه در بدو تاسیس به سبب نزدیکی به مزار خواجه علی موفق، لیسه موفق نام گرفت. پس از کودتای ۱۴ ثور داوود خان نام این لیسه به لیسه انقلاب تغییر کرد و پس از پیروزی مجاهدین به لیسه انقلاب اسلامی تغییر نام داد در دوره طالبان نام آن لیسه عمرفاروق بود اما پس از فروپاشی طالبان دوباره به همان نام انقلاب اسلامی تغییر یافت.
تأسیس | ۱۳۱۱ |
---|---|
نوع | خودمختار در سال ۱۳۸۷ |
رئیس | عبیدالله عبید(رئيس قبلی این دانشگاه سفیر فعلی افغانستان درتهران) |
دانشجویان | ۳۰۰۰ |
مکان | کابل، افغانستان |
وبگاه | http://www.kmu.edu.af/ |
دانشگاه طب کابل از عقرب سال ۱۳۱۱، با ۸ دانشجو آغاز به کار کرد. این دانشگاه، پس از تأسیس با قراردادی بست که به موجب آن دانشگاه لیون به مدت ۱۰ سال اساتید خود در رشتههای مختلف پزشکی را در اختیار دانشگاه طب کابل قرار میداد. بعدتر، دانشکدهٔ داروسازی و چند مرکز درمانی از جمله ، و ... برای آموزش عملی دانشجویان و آزمایشگاه تخصصی چند به این دانشگاه اضافه شد.
در دههٔ ۵۰، دانشگاه طب کابل که پیشتر زیرمجموعهٔ وزارت تحصیلات عالی محسوب میشد، زیر نظر قرار گرفت.
تأسیس | ۲۰۰۵ |
---|---|
نوع | سراسری (دولتی) |
رئیس | جنرال شیرمحمد ځاځی(رئیس فعلی این دانشگاه) |
دانشجویان | ۱۵۰۲ |
مکان | کابل، افغانستان |
وبگاه | [www.nmaa.edu.af] |
آکادمی نظامی ملی افغانستان یکی از دانشگاه نظامی افغانستان در کابل می باشد. در این دانشگاه افسران نظامی بعد از چهار سال تحصیل فارغ تحصیل شده و وارد ارتش ملی افغانستان می شوند. ااین دانشکده بر طبق نمونه ای از آکادمی نظامی وستپوینت ایالات متحده در سال ۲۰۰۵ تاسیس شد.[۱]
همچنان دو لت میتواند در آینده از اطلاعات و دانش، دانش آموختگان این دانشکده در طرحهای انکشا فی بخشهای گوناگون یاد شده در بالا و احیای صنایع دستی مانند، کلالی، کندن کاری، کاشی کاری، موزایک، طر حهای قالین، شیشه کاری، لوحه نویسی، تابلو سازی، تز یین شهرها و ایجاد مو سسههای هنری و تخصصی و ابتکارات دیگر از ایشان استفاده موثر بنماید. همینطور در پهلوی این هنرمندان عده یی از مردم میتوانند صاحب حرفه و پیشه شوند و بازار صنایع دستی تقویت یا بعد که در نتیجه آن هم فر هنگ کشور غنامند خواهد شد و هم از فروش آنها یک مقدار اسعار خارجی به داخل کشور جهت تقو یت اقتصاد ملی جذ ب خواهد گر دید که خود یکی از اهداف این دانشکده به شمار میرود.
این دانشکده در سال ۱۳۴۵ مطابق ۱۹۶۶ میلاد ی توسط یک تن از استادان ماهر مجسمه سازی کشور افغانستان، محتر م پوهندوی استاد امان الله حیدر زاد (که تازه از تحصیلات عالی از کشور ایتالیا در رشته مجسمه سازی به افغانستان برگشته بود) آموزشگاه مجسمه سازی و نقاشی در چو کات دانشکده ادبیات و علوم بشری وقت اساس گذاشته شد که بخش نقاشی توسط استاد امان الله پارسا که وی نیزاز جمله نقاشان تحصیلکرده بود وبخش مجسمه سازی آن توسط استاد امان الله حیدرزاد پیش برده میشد. کارگاه عملی آموزشگاه یاد شده در تالار مدور فعلی دانشکده هنرها موقیعت داشت و دانشجویان مستعد و علاقمند به هنر، از دانشکدهها ی گوناگون دانشگاه کابل در اوقات فراغت جهت فراگیری رشتههای مورد نظر شان مر اجعه مینمودند در سال ۱۳۴۷ مطابق ۱۹۶۸ در پهلوی رشتههای نقاشی و مجسمه سازی کور سهای مو سیقی، نطا قی، تمثیل وخطاطی نیز افزود گردید که بخش موسیقی شرقی آن توسط استاد محمد حسین سراهنگ و بخش غربی آن توسط یکی از استادان آلمانی پیش برده میشد. در سال ۱۳۴۸ مطابق ۱۹۶۹ نما یشگاهها ی آثار هنری بخش نقاشی و مجسمه سازی دانشجویان شامل آموزشگاهها در مر کز فرهنگی امر یکا؛ بخش دانشگاه کابل واقع چمن حضوری، تالار سید جمال الدین افغان در کتابخانه دانشگاه، گو یته انستسیتوت، مرکز فرهنگی فرانسه، سالن شهرداری کابل تدو یر گردید که به استقبال مردم مواجه شد.
از جمله هنر مندان جوان آموزشگاههای متذکره میتوان از محترم حامد نوید، مصطفی اندوه، کر یم امید، خلیل حیدر زاد، محمد نعیم حنیفی، عبدالله نوابی، سپوزمی روف، وهاب سعید، محمد هاشم سنجر، محمد عظیم سر خوش و سید عثمان شر یفیان نام برد که بعضی ایشان از جمله هنرمندان ورزیده کشور گردیدند. آموزشگاه هنر دراماتیک بعد از سال ۱۳۵۱مطابق ۱۹۷۲ نیز به یک سلسله فعالیتهای هنری آغاز نمود و توانست با عده یی از دانشجویان با استعداد و موفق به نمایش دادن نمایشنامهها و انتر کتها که از آن جمله یکی هم نمایشنامه وحدت ملی نوشته فضل الربی پژواک بود که در سالن اجتماعات دانشگاه کابل به نمایش گذاشته شد، میباشد.
بالاخره این دانشکده در سال ۱۳۵۴ مطا بق ۱۹۷۵ میلادی به شکل بخش رسمی و اساسی به نام هنرهای زیبا در پهلوی بخشهای دری، پشتو، عر بی، خبرنگاری، تاریخ، جغرافیا، آلمانی، انگلیسی و فرا نسوی دانشکده ادبیات و علوم بشری، توسط محترم پو هندوی استاد امان اله حیدر زاد و محترم داکتر عنایت اله شهر انی و عده یی از استادان هنر دو ست اساسگذاری شد که در رشتهها ی نقا شی و مجسمه سا زی دانشجویان واجد شر ایط را که فارغ التحصیلان صنوف ۱۲ میبودند بعد از امتحان کانکور اختصاصی جذب مینمودند. این دانشکده دارای طرح منظم درسی شامل ۱۲۷ کریدت بود که در مد ت چهار سال و یا هشت سمستر(ترم) دانشجویان تحت آموزش قرار میگرفتند و بعد از فراغت برای شان مدرک لیسانس داده میشد که تا اکنون نیز ادامه دارد در آن زمان ساعات در سی از ۸ صبح آغاز و ۵ عصر همه روزه دوام دا شت .که دربین ساعت درسی وقفهها نیز موجود بود. او لین دوره فارغان این دانشکده که به ده تن میرسیدند در سال ۱۳۵۷ مطابق ۱۹۷۸ به جامعه تقدیم گردیدند که میتوان از سید فاروق فریاد، سراج الدین سراج، شیر محمد ترابی محمد همایون کریمپور، سید خادم قبادی، عبدالمالک دوست زاد، زمری شیر زاد، عبدالاحمد منیر، سید محمد شاه و حسین علی یاد نمود.
در سال ۱۳۵۹ رشتههای گر افیک، تآتر و مو سیقی نیز بدان افزود گردید و تعدادی از استادان و دانشجویان در آن دانشکده جذب شدند. از اینکه از لحاظ کمی به پنج ر شته یعنی نقا شی، گر افیک، مجسمه سا ز ی، تیاتر و موسیقی رسید از لحاط کیفی نیز باید ارتقا می نمود.خوشبختانه نظر به توجه استادان آن رشتهها خصوصاً جناب پو هنمل داکتر محمد نعیم فر حان و توجه عدهیی از هنر دوستان در ۱۸ سرطان سال ۱۳۶۳مطابق ۱۹۸۴ از سطح بخش به سطح دانشکده ارتقا نمود که با پنج بخش فوق الذکر امور علمی و تدریسیاش مستقلانه پیش برده میشد و با وجود مشکلات زیاد الی سال ۱۳۷۱به قسم نور مال دروس آن ادامه داشت. تعداد استادان آن بیش ا ز پنجاه تن و تعداد شاگردانش بیش از سه صد تن میرسید و همچنان دارای یک کتا بخانه کو چک و یک گالر ی با کمیت بیش از سه صد اثر نقاشی، گر اقیک و مجسمه در جنب خویش داشت در بخش تآتر نیز انکشافات قابل ملا حظه نموده بود که میتوان ا ز نمایشنامههای پر و میته در ز نجیر، مر ض سفید و دهها نمایشنامه دیگر یاد نمود که اکثراً در ادیتوریم پو هنتون به معرض نمایش قرار میگرفت که دیپارتمنتهای دیگر نیز باآنها همکاری مینمودند.
در سال ۱۳۷۱ مطابق ۱۹۹۲ که و لایت کا بل خصوصاً ساحه دانشگاه کابل، میدان زد و خورد گر و پهای متخاصم تنطیمی قرار گرفت در اثر آن تعدادی ا ز استادان و دانشجویان به کشورهای د یگر مهاجر گردیدند و پو هنحی هنرها بعد ا ز تاراج، حریق گردید و تمام اسناد علمی و تدر یسی و آثار هنر ی همه ا ز بین رفت . این دانشکده نسبت به سایر دانشکدههای دانشگاه کابل خسارات زیاد یرا متقبل گردید. گرچه با اند ک آرامش در محوطه دانشگاه یک سلسله کارهای بازسازی صورت پذیرفت ولی با آمدن رژیم طالبان در سال ۱۳۷۵مطابق ۱۹۹۶ ناتمام ماند و بعد از آن این پوهنحی ضربه سختی دیگری را متقبل گردید و بزرگتر ین موانع در راه انکشاف آن به عمل آمد که ازآنجمله تعین ریس غیر تخصصی ویک سلسله موانع مانند نداشتن مواد درسی، کمبود استاد، اجازه ندادن فعالیتهای هنری مانند نقاشی تصویراجسام زنده که برای یک اثر هنری خیلی بااهمیت میباشد و از بین رفتن رشتههای موسیقی ومجسمه سازی خود موانع بزرگی در راه رشد این دانشکده بشمار میرفت.
درآن زمان تعداد زیاد استادان و دانشجویان ترک وطن نموده بالاخره به هفت هفت تن ر سیدند که اگر تحو لات سال ۱۳۸۰ رخ نمیداد و اداره موقت درکشور به وجود نمیآمد از بین رفتن این پو هنحی، حتمی بود اینک که دو سال از اداره موقت و حکو مت انتقالی اسلامی میگذرد تعداد استادان و دانشجویان افزایش یافته، تعمیر دانشکده ترمیم گر دیده و به کمک استادان این دانشکده ورهبری دانشگاه ومساعدت کشورهای آلمان، ایتالیا، هندوستان، نروژ، انگلستان و ژاپن کارگاههای دروس عملی ترمیم وتجیهز قسمی گردیده و تعدادی از استادان ورزیده خارجی جهت تدریس و تدویر کارگاههای هنری و علمی به این دانشکده مراجعه نموده مشترکاً با استادان و دانشجویان کار و فعالیت مینمایند. تاکنون به تعداد ۸ تن ا ز استادان و هشت تن از دانشجویان جهت باز دید به کشورها ی نروژ، آلمان، ژاپن، چین وهندوستان سفر نموده که نتایج مثبت به بار داشتهاست و امیدواریم تا استادان دیگر جهت بازدید و ادامه تحصیلات عالی به خارج کشور اعزام گردند، دانشکده هنرهای زیبا در سال جاری یعنی ۱۳۸۲ دارای یک کتابخانه مجهز، یک نگارخانه برای حفظ آثار هنری پایان نامههای فارغان و پروژههای صنفی دانشجویان، تالار مشق وتمرین بخش تآتر وموسیقی، کارگاههای مجسمه سازی، نقاشی، گرافیک وهمچنان دارای صنوف درسی مضامین نظری واتاقهای استادان بخش تدریسی و اداری و تعداد تحویلخانهها میباشد و فعلاً دارای پنج بخش بوده که اینک با طرحهای درسی آن معرفی میگردند.
این بخش در سال ۱۳۵۴ با بخش مجسمه سازی که ر شته گرافیک در جنب آن بود در تشکیل دانشکده ادبیات و علوم بشر ی ایجاد گر دید.از جمله فعالترین بخش این دانشکده میباشد و از این ر شته یک تعداد از هنرمندان چیر ه د ست و ماهر و معلمان متخصص فارغ التحصیل گر دیده که اکثر در مو سسات دولتی ونهادهای فرهنگی در مر کز و ولایات جذب گردیدهاند که از آنجمله میتوان از شمولیت شان درکادرعلمی دانشکده هنرها، مکتب هنرها، رادیوتلویزیون، نگارستان غلام محمد میمنگی، نگارستان ملی وغیره نهادهای فرهنگی یاد نمود. دروس نظری این دیپارتمنت زیادتر بالای شناخت هنر نقاشی، تاریخ هنر، نقد هنری، زیباییشناسی، سبکهاوتکنیکهای هنری اتکا دارد همچنان دروس عملی آن راآموزش اساسات هنررسامی، نقاشی روغنی، نقاشی آبرنگ ورنگ اکرلیک تشکیل میدهد که آثار نقاشی شده نگار خانه این دانشکده از جمله دست آوردهای این بخش میباشد که اکثراً موضوعات اجتماعی وفرهنگی کشور افغانستان در آنها انعکاس داده شدهاست. استادان فعلی این بخش :
موصوف مدت چندی آمر بخش نقاشی بوده و ازتاریخ ۱۳۷۱ الی ۱۳۷۶ رئیس این دانشکده بودند .
که فعلاً آمر دیپارتمنت نقاشی میباشند.
البته از تاریخ ۱۳۷۰ الی ۱۳۸۱ درمهاجرت بودند.
لست استادان اسبق بخش نقاشی که الی تاریخهای ذیل ایفای وظیفه نمودهاند:
لست استادان همکار بخش نقاشی که الی تاریخهای ذیل ایفای وظیفه مینمودند:
این بخش در سال ۱۳۵۴ با مضمون نقا شی -که بخش گرافیک نیز در جنب آنها بود-تاسیس گردید. از جمله دیپارتمنتهای فعال و با اهمیت این دانشکده بو ده و بخا طر احیای، انکشاف و حفظ ارزشهای هنر اصیل کشور ما در عرصهها مجسمه سازی، موزاییک، کاشی کاری و هنر سرامیک ایجاد گردیدهاست. تا حال یک تعداد از هنرمندان ماهر معلمین متخصص از این دیپار تمنت فارغ التحصیل گردیدهاند که درموسسات فرهنگی کشور مصروف کاراند این بخش مدتی چندی به نام آفرینشهای ظریف یاد میشد و در زمان طالبان برای پنج سال در حالت تعلیق قرار داشت . بعد از آمدن اداره موقت دوباره به نام مجسمه سازی شروع به فعالیت نمود. استادان فعلی این بخش:
موصوف فعلاً آمر دیپارتمنت مجسمه سازی میباشد .
لست استادان اسبق دیپارتمنت مجسمه سازی که الی تاریخهای ذیل ایفای وظیفه مینمودند.
این رشته در سال ۱۳۵۹ در پهلوی بخشهای دیگر عرض و جود نمود هد ف اساسی از ایجاد این بخش پرورش کادرهای جوان و تحصیل یا فته در دشتههای نمایشی از قبیل تاتر، رادیو، تلویویون و سینما میباشد. از این ر شته تعدادی ز یادی از هنر مندان ورزیده به سطح کشور درخشیده و فعلاً در کادر علمی در دانشکده هنرها رادیو تلویزیون کابل تیاتر افغان فیلم و نهادهای دیگر هنری جذب گردیدهاند که بهترین ممثلین رادیو تلویزیون و سینما در جمله آنها شامل میباشند. استادان فعلی این دیپار تمنت عبارت اند از
موصوف از ۱۳۷۱ الی ۱۳۷۳ و از۱۳۷۶ الی میزان ۱۳۸۰ معاون دانشکده واز آن به بعد الی اخیر ۱۳۸۰ سرپرست دانشکده بودند و فعلاً آمر بخش تآتر و موسیقی می باشند.
استادان اسبق بخش تاترکه الی تاریخهای ذیل ایفای وظیفه مینمودند:
موصوف از سال ۱۳۶۳ الی ۱۳۷۱ اولین رئیس پوهحی بودند .
رشته گر افیک در سال ۱۳۵۴ به قسم یک مضمون در جنب بخش نقاشی و مجسمه سا زی مدغم بود و در سال ۱۳۵۹ ر سماً در پهلوی دیگر بخشها ایجاد شد این رشته هنری از جمله هنرهای میباشد که در سطح جهان مورد پذیرش بوده از اهمیت خاصی بر خوردار میباشد خصوصاادر این اواخر با دنیای کاریکاتور، کارتونهای سینمایی، پوسترهای تبلیغاتی، کامپیوتر و عرصه نشرات و مطبوعات ارتباط مستقیم دارد از رشته گرافیک این دانشکده تعدادی از هنر مندان و معملین متخصص در مکاتب مرکز و ولایات به جامعه تقدیم گردیده که ساحه جذب ایشان در کادر علمی دانشکده هنرها، آرت و گرافیک رادیو تلویزیون، نگارستان مینمگی، لیسه هنرها و وزارت معارف میباشد و مصروف کار و فعالیت اند.
استادان فعلی این بخش
از تاریخ ۱۳۶۳ برای مدت بیش از ۶ سال معاون دانشکده بوده واز ۱۵ حمل ۱۳۸۱ الی اکنون رئیس دانشکده میباشند . البته ارتاریخ ۷۹الی۸۰ در مهاجرت بودند.
موصوف فعلاً معاون این پوهنحی میباشند.
البته از تاریخ۱۳۷۱ الی ۱۳۸۱ در مهاجرت بودند .
لست استادان اسبق دیپارمنت گرافیک که الی تاریخهای ذیل ایفای وظیفه مینمودند.
استادان همکار دیپارتمنت گرافیک :
دیپارتمنت مو سیقی این بخش در سال ۱۳۴۵ به شکل کورس درپهلوی رشتههای نقاشی و مجسمه سازی ایجاد شد ولی به زود ی به رکود مواجه شد با لا خره در سال ۱۳۵۹ مجددا در پهلوی بخشهای دیگر ایجاد گردید و بصورت علمی و اکادمیک دروس آن به قسم عادی جریآن داشت درجریان حکومت طالبان برای مدت پنج سال در حالت تعلیق قرار گرفت با تحولات سیاسی که در سال ۱۳۸۰ به وقوع پیوست دوباره به شکل علمی و اکادمیک به فعالیت خو د آغاز نمود . این دیپارتمنت تعداد چندی از فارغ التحصیلان را به جامعه تقدیم نمودهاست . که اکثر فارغان آن در دانشکده هنرها، لیسه هنرها، رادیو-تلویزیون و نهادهای دیگری موسیقی جذب گردیدهاند. هدف از ایجاد آن این است تا هنر موسیقی به شکل علمی و آکادمیک به میان آید و با حفظ ارزشهای فرهنگ ملی و هنر اصیل این مرز و بوم بتواند دانشجویان را به شیوههای جدید موسیقی علمی آشنا بسازد.
استادان سابق این دیپترتمنت :
۱۱″ ۰۷′ ۶۹°شرقی ۰۶″ ۳۲′ ۳۴°شمالی
نشانه رسمی دانشگاه پلی تکنیک کابل | |
تأسیس | ۱۳۱۱ |
---|---|
نوع | سراسری (دولتی) |
رئیس | (رئيس فعلی این دانشگاه) |
معاون آموزشی | عبدل قیوم کریمزاد |
دانشجویان | ۷۰۰۰ |
مکان | کابل، افغانستان |
وبگاه | www.polytechnic-kabul.org |
پلیتکنیک کابل یا پلیتخنیک کابل[۱]، یک موسسه آموزش عالی در شهر کابل، پایتخت افغانستان است.
این موسسه در سال ۱۹۶۳ میلادی، در منطقه شهر کابل، در نزدیکی هتل اینترکانتینانتال کابل افتتاح شد.
موسسه پلیتکنیک سه دانشکده و ۱۹ دپارتمان (گروه آموزشی فرعی) دارد که شامل ۱۱ گروه حرفهای و هشت گروه آموزش عمومی میشود.
در سال ۲۰۰۲ میلادی (چند ماه پس از سقوط طالبان)، ، توسط مجمع سنتی موسوم به لویه جرگه، در خیمه بزرگی که در محوطه موسسه پلیتخنیک کابل برپا شده بود، شکل گرفت.
تأسیس | ۱۳۸۷ |
---|---|
نوع | خصوصی |
دانشجویان | بیش از 1000 نفر |
مکان | کابل، کارته ٣، سرک شورای ملی، افغانستان |
وبگاه | http://www.kateb.edu.af |
موسسه تحصیلات عالی کاتب یکی از پیشگامان در عرصه تحصیلات عالی خصوصی در افغانستان میباشد. که درفروردین سال1387 شمسی بر اساس صلاحیت وزارت تحصیلات افغانستان ومطابق مصوبه شورای وزیران وحکم ریاست جمهوری به حیث یه مرکز آموزش عالی خصوصی ثبت گردید.
این موسسه اولین کنکور را در فروردین سال1387 در سه رشته علوم سیاسی، حقوق وجامعه شناسی برگزار نمود که بوسیله آن 350 نفر توانستند به این موسسه راه یابند. در اسفند همان سال دومین کنکور این موسسه در سه رشته نامبرده بعلاوه اقتصادبازرگانی برگزارشد.
شورای رهبری شورای عالی
مختصات: ۴۱″ ۷′ ۶۹°شرقی ۴″ ۳۱′ ۳۴°شمالی (نقشه)
نشانه رسمی دانشگاه آمریکای افغانستان | |
تأسیس | 2004 |
---|---|
نوع | خصوصی |
رئیس | (رئيس فعلی این دانشگاه) |
دانشجویان | 789 آمار1390 |
مکان | کابل، افغانستان |
وبگاه | http://www.auaf.edu.af/ |
دانشگاه آمریکایی افغانستان (به انگلیسی: American University of Afghanistan)، دانشگاهی آمریکایی است که در سال ۲۰۰۶ میلادی در کابل در افغانستان تاسیس شد.
این دانشگاه ۳۵۰ دانشجو دراولین سال تاسیس پذیرفته است، و دروس دانشگاهی در این دانشگاه به زبانهای انگلیسی تدریس میشوند. این دانشگاه دارای 3 رشته فناوری اطلاعات با گرایش برنامه نویسی و امور مخابراتی و علوم سیاسی با گرایش روابط بین الملل و امور رهبری اداری, و مدیریت و بازرگانی با گرایش حسابداری, بانکداری, بازاریابی, اقتصاد, مدیریت میباشد که این رشتهها تحت نظر استادان امریکایی و انگلیسی زبان تدریس می شود. این دانشگاه همچنین دارای کلاسهای اموزشی از راه دور می باشد. در این کلاسها دانشجویان در کلاس می نشینند و از طریق یک کامپیوتر با استادی که در یک دانشگاه دیگر قرار دارد ارتباط بر قرار می کنند.
۱. پرکردن فرم پذیرش ۲. اصل ریزنمرات دبیرستان ۳. اصل دیپلم دبیرستان ۴. اصل تذکره ۵. اصل ریپورت رسمی تافل یا ایلتس toefl 510/65 ielts 6.0 ۶. یک صفحه مقاله ۷. توصیه نامه از شخصی غیر از خویشان
تأسیس | ۱۳۷۲ |
---|---|
نوع | سراسری (دولتی) |
رئیس | حضرت میر توتاخل (رئیس فعلی این دانشگاه) |
دانشجویان | ۱۵۸۷ |
مکان | قندهار، افغانستان |
وبگاه | http://www.mohe.gov.af |
دانشگاه قندهار یکی از بزگترین دانشگاههای جنوبی افغانستان میباشد که در شهر قندهار واقع است. این دانشگاه در سال ۱۳۶۹ در زمان جمهوری دموکراتیک افغانستان در دوران ریاست جمهوری محمد نجیب الله تاسیس شد. دکتر توریالای وزا اولین مدیر این دانشگاه بود. در دانشگاه قندهار رشتههای کشاورزی، طب، مهندسی و تربیت تعلیمی تدریس میشود.
تأسیس | 1378 خورشیدی |
---|---|
نوع | دولتی |
رئیس | احمد شاه رفیقی |
ارائه دهنده رشتههای | زارعت ؛تربیت تعلیمی |
دانشجویان | 1000 |
مکان | غزنی، |
دانشگاه غزنی در سال 1387 تاسیس شد و در حال حاضر داری دو دانشکده زارعت و علوم تربیتی است. این دانشگاه حدود 1000 دانشجو دارد که حدود 30 درصد از آنان را دختران تشکیل می دهند.[۱]
|
تأسیس | ۱۳۶۷ خورشیدی |
---|---|
نوع | دولتی |
رئیس | میر غلام عثمان بارز حسینی |
دانشجویان | بیش از شش هزار |
مکان | هرات، افغانستان |
وبگاه | http://www.hu.edu.af |
دانشگاه هرات دومین مرکز بزرگ آموزش عالی در افغانستان، پس از دانشگاه کابل است.
محتویات |
این دانشگاه، در سال ۱۳۶۷ خورشیدی، در زمان حکومت دکتر نجیبالله، در شهر هرات، مرکز ولایتی به همین نام در غرب افغانستان تأسیس شد.[۱]
نخستین دانشکده (فاکولته) دانشگاه هرات، دانشکده ادبیات بود.[۲]
دانشگاه هرات هماکنون یازده دانشکده، به شرح زیر دارد:
دانشگاه هرات، در چهار سال اخیر، بیش از پنج هزار دانشجو، از هرات و ولایات دیگر افغانستان جلب کرده است و هماکنون، بیش از شش هزار دانشجو در این دانشگاه درحال تحصیل هستند که سی و پنج درصد آنها را دختران تشکیل میدهند.[۳]
به نوشته سایت رسمی دانشگاه هرات، از این مرکز آموزش عالی، در دوازده سال نخست فعالیت خود (تا سال ۱۳۸۵ خورشیدی)، حدود دو هزار و چهارصد تن فارغالتحصیل شدهاند و هماکنون، حدود هزار و دوصد و پنجاه متخصص دانشآموخته از دانشگاه هرات، در عرصههای مختلف در افغانستان مشغول به کار هستند.[۴]
دانشگاه هرات، به دنبال فروپاشی طالبان، همکاریهای آکادمیک با دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشورهای مختلف، از جمله آلمان، اسلواکی، آمریکا، هند، ایتالیا و ایران، به منظور ارتقاء ظرفیتهای علمی خود و پرورش استادان مجهز به روشهای تدریسی مدرن، آغاز کرده است.[۵]
دانشگاه هرات، در مدت نوزده سالی که از فعالیت آن میگذرد، بیشتر در ساختمانهای اجارهای یا ساختمانهایی که مربوط به سایر نهادهای دولتی بوده، فعالیت میکرده است.[۶]
در سال ۱۳۸۲ خورشیدی، در زمان فرمانداری اسماعیل خان در ولایت هرات، پروژه ساختمانی مدرن دانشگاه هرات در زمینی به مساحت ده هزار مترمربع در شمال شهر هرات آغاز شد.[۷]
کار ساختمانی این پروژه، با برکناری اسماعیل خان از مقام ولایت هرات، از سرعت افتاد، اما مقامات محلی انتظار دارند که تا چهار سال آینده، با بودجهای بالغ بر چهل و هفت میلیون دلار تکمیل شود.[۸]
دکتر محمد نعیم اسد، هماکنون رئیس دانشگاه هرات است.
مختصات: ۴۱″ ۷′ ۶۹°شرقی ۴″ ۳۱′ ۳۴°شمالی (نقشه)
نشانه رسمی دانشگاه کابل | |
تأسیس | ۱۳۱۱ |
---|---|
نوع | سراسری (دولتی) |
رئیس | حمید الله امین(رئیس فعلی این دانشگاه) |
معاون آموزشی | پوهندوی رحیمی |
دانشجویان | 14000 |
مکان | کابل، افغانستان |
وبگاه | ku.edu.af |
دانشگاه کابل که در افغانستان غالباً از آن با واژهی پشتوی «کابل پوهنتون» یاد میشود، نام دانشگاهی است در شهر کابل، افغانستان.
دانشگاه کابل، به عنوان نخستین نهاد آموزش عالی در افغانستان، در سال ۱۳۱۱ خورشیدی تاسیس شد. در سال ۱۳۱۱ ه. ق. / ۱۹۳۱ م. عصر محمد نادرشاه نخستین پایهٔ دانشگاه کابل نهاده شد و دانشکده طب (علوم پزشکی) کابل تأسیس گردید. دانشکده مذکور در آن زمان تحت سرپرستی یکی از متخصصین ترکی بنام پرفیسور دکتر رفقی کامل بیگ بود، در سال ۱۳۱۷ ه. ق. / ۱۹۳۸ م. (یعنی در عصر محمد ظاهرشاه) دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی و در تاریخ ۱۳۲۲ ه. ق. / ۱۹۴۳ م. دانشکدهٔ سیانس و در سال ۱۳۲۳ ه. ق. / ۱۹۴۴ م. دانشکدهٔ ادبیات تأسیس گردید. وجود این دانشکدهها سبب شد که دولت افغانستان قدم بزرگتری بردارد و بنیاد دانشگاه کابل را بگذارد. بدین قرار، در سال ۱۳۲۵ ه. ق. / ۱۹۴۵ م. محفل بزرگی برای تأسیس دانشگاه کابل منعقد شد.
دانشگاه کابل دارای پانزده دانشکده میباشد(که در فوق ذکر شد)، دانشگاه کابل بستر خوب فعالیتهای سیاسی برای احزاب سیاسی بوده و همیشه مورد استفادهٔ سوء قرار گرفتهاست. روی این ملحوظ، دانشگاه کابل در تغییر حکومتهای پیشین نقش مهمی داشتهاست. در دانشگاه کابل با مخالفتهای شدید بین فارسی زبانها و پشتو زبانها جریان داشته و در پهلوی این تعصبات، تعصبات مذهبی، سن و سال استادان کهن سال و جوان نیز جزو چالشهای جدید در سر راه نوسازی و شگوفایی دانشگاه کابل است. استادان کهن سال بیشتر با جزوههای کهنه آراسته بوده در حالی که استادان جوان بیشتر آرزو دارند تا خلا بزرگی که بین فنآوری جدید و سیستم کهنه و فرسوده گذشته وجود دارد از بین برده شود. قابل یاد اوریست که دانشگاه کابل در دو بخش روزانه و شبانه به تدریس میپردازد.
در ماه ژانویهء سال 2004 میلادی این دانشگاه فقط دارای 24 عدد کمپیوتر و یک عدد گوشی ضربان سنج طبی بود, در نتیجه فعالیت دوبارهء این دانشگاه با هزینهای معادل 64 میلیون دالر آمریکایی برآورد شده بود. بنا براین به منظور برداشتن گامی در پروسهء ترمیم, دانشگاه کابل مشارکتی همراه با چهار دانشگاه خارجی که شامل دانشگاه پردیو و دانشگاه اریزونا از ایالت متحده امریکا هم میشد آغاز نمود.
در سال 2007 میلادی کشور ایران, همسایهء غربی افغانستان, تعداد 25,000 کتاب را به دانشگاه کابل اهدا نموده و مبلغ 800,000 دالر امریکایی نیز برای اهداء به بخش دندانپزشکی این دانشگاه اختصاص دادهاست.
در ماه جولای سال 2010 میلادی, پاکستان همسایهء دیگر افغانستان نیز یک پروژهء ساختمانی با هزینهای معادل 10 میلیون دالر امریکایی را به منظور بازسازی قسمت هنر دانشگاه کابل بنا نمودند.
نخستین بنای دانشگاه کابل ساختمان دانشکده طب و ملحقات آن است که مدتها قبل از اعمار و تمرکز دانشکدهها و اداره دانشگاه در محوطه موجوده بنا شدهاست. متعاقب آن عمارت دانشکدههای علوم طبیعی و فارمسی (داروسازی) که نزدیک یکدیگر قرار دارند، به آن افزوده شد. تهداب ساختمان اداری و دانشکدههای دانشگاه در سال ۱۳٢۳ گذاشته شد و در سال ۱۳۴۳ دانشگاه به این ساختمان انتقال یافت. قبل از آن بعضی از دانشکدهها به صورت پراکنده و دور از هم دیگر در نقاط مختلف شهر به فاصلههای بعید از ریاست دانشگاه که گاهی در تعمیر انستیتوت کیمیا واقع پل باغ عمومیو گاهی در شهر نو قرار داشت. دانشکدهها از خود لیلیههای جداگانه داشتند که آن هم در نقاط مختلف شهر پراکنده بود. اعمار و انتقال دانشگاه با تمام موسسات و ادارات مربوط آن به محوطه و تعمیر جدید به دانشگاه روح تازهای بخشید. دانشکدهها دور هم جمع شدند. کتابخانه دانشگاه در عمارت موجوده که دارای تالارهای بزرگ و بخشهای مختلف است، مرکزیت حاصل نموده و با سامان و لوازم عصری مجهز ساخته شد. دانشگاه برای انجام فعالیتهای آکادمیک و کلتوری یک ادیتوریم عصری را در مرکز محوطه خود جا داد. همچنان برای اجرای ورزشها و بازیهای دسته جمعی و انفرادی دارای یک جمنازیم نیز گردید. دانشکدههای دانشگاه کابل از نقاط مختلف شهر کابل دور هم جمع شده بعضی در مجتمع مستقل و بعضا به صورت مشترک در یک عمارت ولی بزرگ و دو طبقهای جایگزین شدند. دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی، ادبیات، علوم طبیعی، اقتصاد، شرعیات، تعلیم و تربیه با ریاست و دفاتر مرکزی دانشگاه در تعمیر مرکزی که با ادیتوریم پیوست است، جایگزین شدند. دانشکده مهندسی و دانشکده کشاورزی در عمارت مستقل، مجهز با تمام وسایل تدریس عملی و نظری نقل مکان کرد. تمام دانشجویان در لیلیه عمومی«چهار باله» سه طبقهای که در وسط آن کافه تریا و دفاتر، آشپزخانه با انبارها و ذخیره خانهها قرار دارد، که فضای دوستانه را بین دانشجویان ایجاد کردهاست. با اعمار و تکمیل بناهای جدید ٩۵ اتاقی در سال ۱۳۶۰، دانشکدههای ادبیات و علوم بشری، اقتصاد و دانشکده طب کابل در آن مستقر گردید. عمارات جدید یکی به تعقیب دیگر در سال ۱۳۶۱ و اوایل سال ۱۳۶٢، اولی به نام انستیتوت کیمیا، نو ترین و مجهزترین ساختمان دو طبقهای با طراحی خاص دانشگاهی و دیگری به نام اتاقهای درسی «سه باله» و سه منزله که در آن دانشکده علوم وترنری و دانشکده زمین شناسی انتقال یافت، برای استفاده و بهره برداری آماده شد.
این دانشگاه بر طبق اصولنامهای که دارد، دارای دانشکدههای زیر میباشد:
علاوه بر این، مؤسسات فرهنگی و مسلکی زیر هم در دایرهٔ دانشگاه کابل موجود است:
دانشگاه کابل دارای شخصیت حقوقی است و نمایندگی آن به عهدهٔ رییس دانشگاه است و از لحاظ اداری و مالی مستقل و مستقیماً نزد وزیر تحصیلات عالی مسئول است.
طوریکه قبلا ذکر شده دانشگاه کابل سه دهه قبل یکی از معتبرترین دانشگاه های دنیا به شمار میرفت[نیازمند منبع]، دوره دوم فعالیت این دانشگاه که در حقیقت دروه انتقالی دولت اسلامی افغانستان بعد از طالبان(سال ۲۰۰۲ م) میباشد این دانشگاه تلاش دارد که حداقل آن اعتبار از دست رفته قبلی خویش را بدست آورد که این امر فقط با اساتید مجرب و متخصص امکانپذیر خواهند بود.اینک اسامی اساتید که ذکر میشود بر اساس درجه (مدرک) انها میباشد. فقط کسانیکه دارای مدرک بالاتر از فوق لیسانس(ماستری میباشند دراینجا ذکر گردیدهاست.
# پوهاند غلام رسول صمدی ( باغداری) متخصص تولید انګور
از آغاز فعالیتهای آموزشی دانشگاه کابل تاکنون همواره افراد شایسته و شخصیتهای برجسته و چهرههای پرآوازهای در آن به تحصیل پرداختهاند، که چند تنی انها را ذکز مینمایم.
افغانستان سرزمینی کوهستانی و محاط بر خشکه است، کشوریست که درقلب اسیا قرار دارد. دارای درههای بیشمار زیبا میباشند. این سرزمین در نیمکره شمالی، نیمکره شرقی و در محدوده آسیای میانه واقع است. مساحت آن ۶۵۲٫۲۲۵ کیلومتر مربع و چهلمین کشور جهان از نظر مساحت به شمار میآید.
طول مرزهای افغانستان حدود ۵۸۰۰ کیلومتر است، که شامل ۲۳۸۴ کیلومتر در شمال با جمهوریهای تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان؛ ۲۲۴۰ کیلومتر از شرق و جنوب با جمهوری اسلامی پاکستان، ۷۳ تا ۹۳ کیلومتر مربع از سمت شمال شرقی از طریق تنگه واخان با استان مسلمان نشین سینکیانگ (سنجان) جمهوری خلق چین و ۸۵۵ تا ۹۳۰ کیلومتر در غرب با ایران (که ۶۱۹ کیلومتر آن با استان خراسان است).
بیشترین فاصله شرق تا غرب افغانستان ۱۲۴۰ کیلومتر، و شمال تا جنوب آن ۸۵۵ کیلومتر است و حداقل فاصله آن با آبهای آزاد جهان ۵۰۰ کیلومتر است.
بخشهای گستردهای از خاک افغانستان را عمدتاً در شمال و شرق کشور، کوهها و سنگلاخها پوشاندهاست کوههای هندوکش به طول ۶۰۰ و عرض ۱۰۰ کیلومتر از سمت شمال شرقی به غرب و جنوب غربی کشیده شده و تقریباً از میانه کشور میگذرد. این کوهها بیش از نیمی از سرزمین افغانستان را فراگرفته و برای شهرهای «کابل»، «قندهار» و «هرات» ارزش راهبردی مهمی ایجاد کردهاست.
این کوهها هر قدر به سوی غرب امتداد مییابند، از ارتفاع آن کاسته میشود و در نزدیکی مرزهای ایران تبدیل به کوهها و تپههای کم ارتفاع میگردند. در بلندیهای هندوکش همواره برف وجود دارد. حتی در تابستانها نیز قلهها و یخچالها پر برف است. در میان کوهستانهای هندوکش، درههای ژرف و خوش آب و هوا و حاصلخیزی وجود دارد که محیط مساعدی برای پرورش دام و تولید میوهاست.
افغانستان سرزمین افراط و تفریط است، کوهها سر به فلک کشیده و درهها ژرف، بارانهای بهاری و تابستانهای خشک، زمستانهای بسیار سرد و تابستانهای گرم، بلندیهای پوشیده از برف در طول سال و سرزمینهای پست و خشک وسوزان. این افراط و تفریط در زندگی اجتماعی نیز وجود دارد.
سرزمین افغانستان در طول تاریخ مدافع تهاجم به هند بوده است؛ جنگجویان بسیاری چون «شاهنشاهان هخامنشی»، «اسکندر مقدونی»، «محمود غزنوی»، «تیمور گورکانی»، «نادر شاه افشار»، از پیچ و خم کوهها و درههای این کشور خود را به هندوستان رساندهاند.
علاوه بر این تا پیش از کشف راههای آبی در سدههای اخیر و سپس گسترش راههای هوایی، خط مسیر بازرگانی شرق به غرب، از دشت شمالی آن میگذشت، گذرگاه کاروانهای جاده ابریشم از این سرزمین بوده که عموماً از راه قندهار به هند و از راه بلخ به چین میرفت. پس از کشف راههای آبی و سپس توسعه راههای هوایی، افغانستان مانند سایر سرزمینهای آسیای میانه، تبدیل به منطقهای بنبست شد و گذر هیچ بیگانهای به آنجا نیفتاد. همچنین کوهستانهای افغانستان سپر راهبردی استواری میان آسیای شمالی و آسیای جنوبی است.
مهمترین پدیدههای طبیعی افغانستان عبارتاند از:
مهمترین ارتفاعات کشور از این قرار است:
۱- هند و کش (۶۲۹۸ متر) ۲- پامیر کوچک، (۶۲۸۱ متر دروخان) ۳- بدخشان(۵۳۵۵ متر) ۴- بابا (۵۴۱۳ متر، بامیان) ۵۰ سفید خرس ۶- ترغان (۳۹۸۲ متر) ۷- سفید کوه (۴۷۵۵ متر، سکرم) ۸- نورستان ۹- شاه مقصود (۲۷۷۳ متر) ۱۰- مزار (۳۷۸۷ متر) ۱۱- هزار جات (۴۱۰۱ متر، تمران) ۱۲- بندبیان ۱۳- چلبدالان ۱۴- سیاه کوه ۱۵- بالا کوه (۳۸۷۲ متر) ۱۹- دوشاخ (۲۱۱۰ متر) ۲۰ یاه بند (۲۵۶۰ متر ۲۱- چاغی
رودهای افغانستان (که به آن دریا میگویند)، از کوههای مرکزی و مناطق شرقی کشور سر چشمه گرفته، به سمت غرب و جنوب جریان مییابد. به دلیل ارتفاع زیاد کوهها و کاهش نسبتاً سریع ارتفاع کوهها، سرعت آبها بسیار زیاد است و به همین جهت برای تولیدانرژی برق مناسب است.
مهمترین رودهای کشور عبارتاند از
۱- آمودریا (جیحون): از کوههای پامیر سرچشمه گرفته و حدود ۱۱۲۶ کیلومتر از آن در قسمت مرزهای شمالی کشور با تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان است و قسمتهایی از آن قابل کشتیرانی است در سواحل آن رودخانه شیرخان بندر و بندر حیرتان قرار گرفته، که کالاهای صادراتی یا وارداتی افغانستان به کشورهای آسیای میانه از این طریق مبادله میشود. آمودریا در منبع و ساحات پامیر و واخان دارای آبشارهای متعدد است و برای تولید نیروی برقآبی قابل استفادهاست.
۲- هیرمند (هلمند): از کوههای پغمان در غرب کابل سرچشمه گرفته و ۱۴۰۰ کیلومتر طول دارد و در جنوب غربی افغانستان بخش کمی از مرز مشترک ایران و افغانستان را تشکیل میدهد و مهمترین منبع تأمین آب دریاچههای سیستان و بلوچستان و کشتزارهای شمالی آن است.
۳- هریرود: از کوه بابا در مرکز افغانستان سرچشمه گرفته، از هرات میگذرد و در شمال غربی کشور اندکی از مرز مشترک ایران و افغانستان را تشکیل داده سرانجام در ریگزارهای ترکمنستان فرو میرود. ۱۲۳۰ کیلومتر طول داشته و دارای آبشارهای متعدد است و برای تولید نیروی برق مناسب است.
۴- کابل رود: از یکجا شدن دریا گلبهار پغمان دریای لوگر پنجشیر و کنراین دریا شکل میگیرد. این دریااز وسط دو شهر مهم «کابل» و «جلال آباد» عبور کرده وارد خاک پاکستان میشود و به رود «سند» میریزد.
۹- ۱۰-
۲۰- ۲۱-
دریاچههایی بسیار کوچک، به نامهای «»، «بند کجکی»، «»، «دق پترگان»، (در مرز ایران)، «هامون پوزک و «
که عموماً در شمال و شرق هستند. از جمله: ۱- ۲- ۳- ۶- (مارگو) ۷- ۸- ۹- ۱۰- (کیله گی) همچنین دشت شور، و بند امیر که از جازبه های بزرگ افغانستان است، میباشد. طبیعت افغانستان به خاطر بلندیهای سر به فلک کشیده و رودخانههایی که از آن سرچشمه میگیرد، زیباست و تنوع آب و هوا در آن مشهود است. زمستانهایش بسیار سرد (تا ۲۰ درجه زیر صفر) و تابستانهایش بسیار گرم (تا ۴۰ درجه بالای صفر) است. آب و هوا از یک استان به استان دیگر و از یک شهر به شهر دیگر تفاوت دارد. بارندگی نیز در نقاط گوناگون، متفاوت است و بین ۱۰۰ تا ۴۰۰ میلی متر در نوسان است. این مقدار در مناطق شرقی بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ و در مناطق غربی و جنوب غربی بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلی متر است در مناطق مرکزی به علت وجود بلندیها و بارندگی بیشتر، هوا از نواحی دیگر سردتر است، ولی در مناطق جنوبی و غربی به علت کمی بارندگی هوا گرمتر بوده دارای تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای معتدل تر است. در مناطق کوهستانی به علت برف و یخبندان ارتباط روستائیان و قبایل نیمی از سال با یکدیگر میگسلد و آب وهوا تأثیر بسیار در پراکندگی و جدایی جمعیت دارد. منابع آب زیرزمینی افغانستان نسبتاً غنی است در شهر کابل آب در ژرفای ۳-۴ متری زمین قرار دارد؛ ولیکن به دلایل فنی، کمتر از آب زیرزمینی استفاده شده و عموماً مردم در اکثر نقاط افغانستان با مشکل کمبودآب (آشامیدنی - کشاورزی) روبرو هستند وتنها ٪۲۲ به آبهای سالم مصرفی دسترسی دارند (٪۳۹ شهرها، ٪۱۸ روستاها)دشتها
آب و هوا
منابع
معدن یاقوت در افغانستان: این ماده معدنی پس از الماس و زمرد سومین سنگ قیمتی در جهان میباشد. معدن این سنگ قیمتی در ناحیه جگدلک واقع ۱۰۰ کیلومتری سرک میان کابل و جلال آباد قرار دارد. یاقوت معمولاً درمیان سنگ مرمر سفید (چقماق) به شکل قرمز کم رنگ، قرمز، کبود، و رنگهای دیگر پیدا میشود. در بازار تجارتی افغانستان یاقوت سرخ را «اناری» و یاقوت کبود را بنام «لعل پیازی» یا «لعل بدخشان» میگویند.
از جمله معادن لعل در ولایت بدخشان ولسوالی اشکاشم محلی به نام غران وجود دارد. یاقوت از نوع سنگ متحوله بوده و اندازه سختی آن ۹ میباشد. یاقوت از اکسید آلومینیوم در شرایط ویژه ساخته شدهاست. رنگ سرخ این کانی را یاقوت و رنگهای دیگر آن از قبیل سفید زرد نصواری و سایر رنگها را به نام «کورندم» مینامند که در افغانستان و ایران از خود نامهای محلی دارند. یاقوت در معادن بشکل پخته و خام یافت میشود. یاقوت پخته شفاف و نور از آن میگذرد. یاقوت خام شکنند و شفاف نمیباشد و ارزش تجارتی ندارد به همین ترتیب رنگهای دیگر نیز خام و پخته دارد. وزن مخصوص این کانی ۴٫۰۰ ضریب شکست آن ۱٫۷۶۵-۱٫۷۷۰ است؛ از این رو در برابر پرتو ایکس موج کوتاه و بلند مقاومت نشان میدهد.
در جهان معادن یاقوت در کشورهای تایلند و برمه و سریلانکا و افغانستان وجود دارد. استخراج این معدن از زمانههای قدیم رواج داشته است. شماری ازتاریخدانان ایرانی و عرب در نوشتههای خود از یاقوت افغانستان ذکر نمودهاند چنانچه اصطخری درسال ۹۵۱ میلادی، الطالبی در سال ۹۶۱-۱۰۳۸، ابن هواکل در سال ۹۷۸ میلادی، المقصدی در قرن دهم، بیرونی ۹۷۳-۱۰۵۰، و ابن بطوطه درسال ۱۳۲۵-۱۳۵۴ میلادی از یاقوت افغانستان نام بردهاند. گفته میشود تاج ملکه انگلیس از این یاقوت ساخته شدهاست. امیر تیمور نیز از این یاقوت برای دربار خود استفاده نمودهاست. این معادن درقرن ۱۶۰۰ در دسترس مفولان هند بود. در ۱۶۳۷ شاه جهان پادشاه هند برای ساخت تاج محل از سنگ مرمر این معادن استفاده نمود.
معادن جگدلک و غران بدخشان توسط وسایلی چون دینامت و چکش و کلنگ اسخراج میگردد. در سال ۱۳۹۲ یاقوتی به وزن ۲۰۰ قاچاق فروخته میشوند.
افغانستان برخی از پیچیده ترین و متنوع ترین زمین شناسی را در خود دارد. درین کشور قدیمی ترین سنگهااز دوره آرچین ۳۸۰۰ میلون سال قبل و سنگهای از دوره پروتوزوئیک (۲۵۰۰- ۵۷۰ میلون سال قبل ) فنیروزوئیک ۵۷۰ الی ۱٫۶ میلون سال قبل الی امروز دیده میشود. این کشور همچنین دارای سابقه طولانی و پیچیده تکتونیکی دارند. دلایل آن تا حدود رابطه میگیرد به موقعیت آن در انتهای غربی هیمالیا، تصادم نیم قاره هند، تشکیل کوههای هندوکش وغیره مسایل میباشد. بدین لحاظ ذخایر معدنی افغانستان از نوع ماگمایی، پگماتیک، کار بونیتک، اسکارن، هیدروتورمال، دگرگونی [متحوله] و رسوبی میباشد. این کشوربنسبت کوهستانی بودنش دارای ذخایر معدنی متنوع و فراوان میباشد. [۱] . طبق اظهارات اخبار اندیپندد و سروی جیولوژی ایالات متحده امریکا ارزش نفت و گاز افغانستان ۲۲۲٬۸۹۲٬۳۵۰٬۰۰۰ دلار وارزش معادن افغانستان ۹۰۸٬۹۴۸٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار ارزش مجموعی آن ۱۱۳۱۸۴۰۳۵۰۰۰۰ دلار یا ۱۱۳۱٫۸۴۰ تریلیون دلار میباشد.[۲] افغانستان از لحاظ معادن غنی و دارای معادن متعدد میباشد. تحقیقات زمینشناسی بهاثبات رسانیده است که در افغانستان ۴۰۰ نوع منرال و سنگ معدنی شناخت گردیده است.[۳] در این اواخر گروهی از ناسا آمریکا با وسایل اشعه لیزر توانستند معادن عمق کوهها و زمینهای افغانستان را کشف عکسبرداری و تثبیت تقریبی نمود. تا فعلاً ۲۸۶ معدن فلزات ۵ میدان گازی در شمال، تیل مایع وسایر معدنیات کشف شدهاست. معدن فلزات افغانستان به تنهایی وجود ندارد بلکه به فیصدی پیدا میشود مثلا مس در ۲۴۰ نوع سنگ پیدا میشود. زیادترین آن در بورنیت CuFeS4 دارای اعیار(۶۳٫۳%)مس و متباقی آهن و سلفر است. در افغانستان معدن که که نسبت به دیگر عناصر زیاده وجود دارندعبارتند از معدن آهن حاجیگک دارای ۱٫۸ملیارد تن آهن، معادن طلا در چهار منطقه یعنی معدن طلا زرکشان غزنی، معدن طلا بدخشـان، معدن طلا خاک ریز قندهار، معدن طلا تخار، معادن کرومیت در حصارک لوگرو و در لسوالی زنه خوان غزنی وغیره مناطق، معادن ذغال سنگ در یازده محل از جمله ۵ معدن آن قابل استخراج میباشد، دارای ۱۳۰۰تن لاجورد در سرسنگ بدخشان، معدن مس عینک لوگردارای ذخایر آهن ۱۱٫۳ میلون تن، ذخایر نفت وگاز شمال ۱٫۸ ملیار مترمکعب و ذخایر نفت و گاز هرات هلمند کتواز، معادن در هشت محل و معادن مرمر «سفید و رنگه» میباشد. علاوه براین دراین کشور درولایت هلمند، تیتانیوم، لیتیم در نمکسار هرات، کنر وتخار، معادن آهن در ۱۰۰محل، مس در دوازد محل، المونیم ولایت زابل معدن نقره، منیزیم، قلعمیباشد. افغانستان دارای منرالهای کم بها و قیمت بها نیز است. منرالهای قیمتی از قبیل کورندم امیتس توپاز، یاقوت در دو ناحیه، اکومارین لعل در عقیق سیاه و رنگه، گرانیت، زمرد پنجشیر فیروزه، بیرایت، تورمالین (شاه مقصود) میباشد. هکذا معادن نمک این کشور در اندخوی فاریاب، دولت آباد و تالقان و نمکسار هرات، میباشد. علاوه براین دارای معادن مزارشریف، موادخام سمنت، تالک در ننگرهار، ابرک، گانزیت، برلیم نیوبیوم سزیوم روبیدیوم، سنگ سلیت، معدن بیروچ ولایت نورستان، معدن بیرات در غوربند و پروان، معدن سیماب در ولایت غور، فلورامیت ارزگان، سنگ رخام در هلمند، معادن مولیدین در زابل، بغلان و لوگر، معدن بریل در ولایت کنرهار، معدن تنـتال در نورسـتان، بارایت سنگلان هـرات، معدن شاه مقصود در ماهیـپر کابل، وغیره دارا میباشد که تعداد آن تا هنوز کشف نشدهاست. البته ضخامت پوست زمین درنواحی پامیر الی ۷۵ کیلومتر در نواحی هموار ۵۰ کیلومتر ضخامت رسوبات از چند صد متر الی ۲۰ کیلومتر میباشد که مواد معدنی در میان اینها بهشکل مواد کانی و رسوبی وجود دارد. تا اکنون تقریباً از این معادن بهرهبرداری نشدهاست.
معدنشناسی یکی از مشاغلی است که از ۳۰۰۰ سال پیش تااکنون رواج داشته و مصریها درمجسمه چشمان آخناتون و از لاجورد افغانستان استفاده کردهاند. در آن زمان مردم معدن طلا، آهن، مرمر، لاجورد، یاقوت و فیروزه را میشناختند واز آن زیورالات میساختند. از گذشتههای دور لاجورد، طلا و نمک در بدخشان، مس و آهن در قندهار و کابل استخراج میگردید. در قرون وسطی و در اوایل قرن ۲۰ نیز طلا در منطقه مقر، نقره و زمرد در ولایت پنجشیر، معادن متعدد آهن و سایر فلزات در نقاط مختلف و همچنین زغال سنگ در شمال و بخش مرکزی، نفت وگاز در مناطق شمال افغانستان، هلمند قندهار و خوست کشف شدهاست. درقرن ۱۸ پس از انقلاب صنعتی در اروپا جهان کشایان غرض کشف معادن افغانستان باستان شناسان و معادن شناسان خودرا تحت نامهای سیار و یا نام دیگر گسیل داشتن. برای اولین بار زمین شناسان انگلیسی(گریس باخ و هایدن) در افغانستان مرکزی وشمالی مشاهداتی انجام دادند وبعدها زمین شناسان فرانسوی، (فیورون و همکاران) در سالهای ۱۹۲۶-۱۹۵۱ مناطقی در اطراف کابل را نقشه برداری زمین شناسی نمودند. در دهه ۱۹۵۰ با تاسیس ریاست تفحص نفت و گاز مرحله مهمی از مطالعات زمین شناسی افغانستان آغاز شد. در ۱۹۵۸ زمین شناسان افغانی با همکاری کارشناسان روسی جستجوبرای کشف نفت و گاز طبیعی را با موفقیت به پایان رساندند. در این مطالعات برای اولین بار ساختار زمین شناسی منطقه با تهیه نقشههای زمین شناسی همراه شد. در سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ زمین شناسان فرانسوی(منزیه و لاپاران) حوالی کابل را نقشه برداری نمودند و از ۱۹۵۹ زمین شناسان آلمان غربی به کمک عکسهای هوایی کار تهیه نقشه زمین شناسی تمام نیمه جنوبی کشور را (با مقیاس ۱۰۰۰۰۰۰:۱)آغاز نمودند. در ۱۹۶۳ ریاست “تفحص مواد مفیده جامد” تاسیس شد که در ۱۹۶۵ به ریاست ”جیولوجی و معادن“ تغیر نام یافت. در این ریاست با همکاری زمین شناسان روسی، اکتشاف، ارزیابی و تخمین ذخایر معدنی زغالسنگ، سنگ آهن، طلا و لاجورد آغاز گردید. در نتیجه همین تفصحات معادن بزرگی همچون “ معدن آهن حاجیگک“ در منطقه بامیان و حوزه بزرگ زغال سنگ از پلخمری در «شمال تا نزدیکی هرات» در غرب و مواد با ارزش دیگر همچون باریت، بریلیوم و... کشف گردید. از ۱۹۶۵ مطالعات زمین شناسی وسیع و مهمی در مورد اکتشاف مواد معدنی مهمی چون سرب، روی(جست) مس، طلا باریت، ابرک، سولفور، فسفریتها، سینابر، زغال سنگ، آبهای معدنی، نمک طعام و مواد ساختمانی صورت گرفت. در ۱۹۷۳ ارزیابی جدیدی در مورد معدن بزرگ “ارگونیت“ در حاشیه جنوب غربی کشور و معادن مهم باریت در شمال هرات مورد اکتشاف قرار گرفت. در ۱۹۷۴ در منطقه لوگر(جنوب کابل)کمر بند مس دار بزرگی(مس عینک) کشف شد. مهمترین مطالعات زمین شناسی افغانستان با تهیه نقشه زمین شناسی سراسر افغانستان در مقیاس ۵۰۰۰۰۰:۱ و همچنین تهیه نقشه تکتونیکی کشور در دهه ۱۹۷۰ به انجام رسید. از ۱۹۷۶ تا اوایل دهه ۸۰ گزارشات و مطالعات قبلی بصورت کتابها و مقالات متعددی منتشر شده، از جمله “ تکتونیک افغانستان“ اثر و. ا. سلاوین(۱۹۷۶)، جیولوجی افغانستان اثر ولفارت و ویتکینت(۱۹۸۰) و “جیولوجی و مواد معدنی افغانستان“ که توسط یک تیم روسی و افغانی بدنبال تهیه نقشه سراسری زمین شناسی افغانستان تدوین و به زبان روسی و انگلیسی در مسکو به چاپ رسید(۱۹۸۰). در دهه ۸۰ با تشدید جنگها در افغانستان مطالعات زمین شناسی عمده و سراسری متوقف شد و لی کارهای پراکنده و موردی مخصوصا روی معادن کشف شده و بزرگ نزدیک به مرکز کشور توسط متخصصین روسی دنبال گردید اما نتایج این مطالعات در دست نیست و احتمالا در روسیه حفظ شدهاست. در دهه ۹۰ کارهای زمین شناسی بکلی تعطیل شد و ساز مان زمین شناسی و معدن افغانستان در اثر جنگ آسیب جدی یافت. تنها در ۱۹۹۵ گری باورساکس(جواهر شناس آمریکایی) با همکاری بونیتا چمبرلن کتاب جالب “سنگهای قیمتی افغانستان“ را منتشر نمودند که در واقع جدید ترین اثر قابل توجه در زمینه زمین شناسی و مواد معدنی این کشور میباشد. در سال ۲۰۰۲، با آغاز دوران جدید در افغانستان به نظر میرسد که دوران مهمی برای مطالعات زمین شناسی افغانستان در راه باشد.. درین اواخرکمپنی ناسا امریکا با وسایل اشعه لایزر توانستن معادن عمق کوها وزمین افغانستان را نقشه برداری سروی وتثبیت نمود. این سروی و عکاسی به مصارف ۳۰۰ میلون دالر موفقانه به پایان رسید.
سنگهای قیمتی را در افغانستان بنام احجار کریمه، احجار قیمتی یا منرالهای قیمتی میگویند. استخراج این سنگها از چند هزار سال قبل الی امروز توسط اهالی محل صورت میگیرد. منرالهای بارزش معمولاً در قسمت شرقی و شمال شرقی افغانستان زیاده متبلور شدهاند. این منرالها زیاده در ولایتهای پنجشیر بدخشان نورستان وقسمتهای هندوکش مرکزی وجود دارد. منرالهای و سنگهای رسوبی باارزش افغانستان عبارتند از فلوریت گانزیت سپایر یاقوت سرخ و کبود، لعل بدخشان گارنیت امارالت اکومارین زمرد بیروچ انواع کورندم میباشد. منرالهای و سنگهای نیمه قیمتی عبارتند از لاجورد توپاز تورمالین و کوارتز میباشد. چهار معدن مهم این کشور یعنی معادن پنجشیر، یاقوت جگدلک، لعل بدخشان و نورستان بشکل غیر فنی استخراج شده به بازار هندوستان و مارکیت پاکستان بفروش میرسد.
درحدود ۳۰۰ رسوبات مستند مس در افغانستان وجود دارد ولی نا فعلاً در ۱۲ معادن مس تحقیقات صورت گرفتهاست. معادن مس در ولایتهای لوگر، هرات، فراه، کاپیسا، فندهار، زابل و معادن جنوب افغانستان عبارتند از معادن مس عینک جوهر و دربند میباشد. تخمیناً افغانستان دارای ۶۸۵۰۰میلون تن مس دارند. [۴] معادن مس افغانستان که به مقیاس کوچک و بلند دارای سنگهای مس دار میباشند قرار ذیل اند:
هکذا در معدن طلا زرکشان ولایت غزنی وغیره محل به تناسب کم وجود دارد.
تا فعلا در ۱۰۰ محل معادن فیرس مشاهده گردیدهاست. ذخایر مجموعی معادن آهن افغانستان بیشتر از بیلون تن میباشد. معادن آهن افغانستان بطور عموم دارای معیار بلند یعنی۴۷- ۶۲% میباشد که در جمله معادن کم مصرف پر کیفیت و کم نظیر شمرده میشود. معادن آهن درافغانستان در بدخشان پنجشیر غوربند بامیان حاجیکگ بهسود لال سرچنگل یکاولنگ وغور وهم در قندهار، میمنه، هرات، ارزگان، پکتیا از اهمیت زیاد برخور دار میباشد. در ۱۰۰ کیلومتری شمال قندهار منطقه خاکریز معدن بزرگ آهنی با ظرفیت ۳ میلیون تن واقع شدهاست. همچنین معدن آهنی در ۹ کیلومتری شهر جبل السراج قرار دارد. بزرگترین معادن آهن آسیای مرکزی معدن آهن حاجیگک در ولایت بامیان و در ۱۳۰ کیلومتری شمال غرب کابل قراردارد. در چند کیلومتری این معدن یک ذخیره عظیم آهک (برای گداختن آهن) وجود دارد. پس از حاجی گک دومین معدن آهن افغانستان همردیف با حاجیگک است معادن آهن سایه دریا میباشد. معدن آهنگران بامیان الی ۶۵فیصد آهن دارد. سومین معادن آهن افغانستان که با سایه دریا رقابت میکند معادن دهانه درغوشتک است که ۴۷ فیصد آهن دارد. چهارمین معادن بزرگ آهن افغانستان لال سرجنگل است که همردیف حاجیگک است. معادن آهن افغانستان به مقیاس کوچک ویا بلند آهن دارد بصورت فهرست وار به شرح زیر است:
در اکثریت معادن فوق تحقیقات ابتدائی صورت گرفته تاهنوز مقدار آن دقیق تثبیت نگردیدهاست. بعضی ازین معاد غیر اقتصادی نیز است.
مهمترین معادن نقره افغانستان (طلای سفید) در ارتفاعات بدخشان، منطقه پنجشیر، در سیم کوه هرات، خاکریز قندهار، غوربند و علاقه هزارجات و در رگههای معدن سرب بی بی گوهر (قندهار) ومقداری در معدن مس عینک مشخص گردیدهاست.
نخستین عملیات حفاری جهت اکتشاف نفت و گاز در افغانستان در سال ۱۹۵۶ انجام شدهاست بطوری که در سال ۱۹۵۹ منجر به اکتشاف در ولایت سرپل گردید. در فاصله سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۶ پنجاه حلقه چاه اکتشافی دیگر نیز در این حوضه حفر گردید که باعث اکتشاف ۳ میدان گازی بزرگ (۱۹۶۰)، (۱۹۶۱) و (۱۹۶۴) شد.[۵]
طبق مطالعات چندین ساله متخصصین روسی و افغانی از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۸۱ دست کم دو میدان نفتی کوچک، یک میدان گازی بزرگ (جرقدوق) و دو میدان گازی دیگر کشف شدهاست که عمدتا در بخش شمالغربی کشور میباشد.
حوضه شمال قسمتی از حوضه عظیم نفت و گاز آمودریا میباشد که از نظر میزان ذخیره در بین ۱۵۲ حوضه نفتی و گازی کشف شده جهان در رده پانزدهم قرار دارد. این حوضه ۵۱۵ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و در چهار کشور افغانستان، ایران، ترکمنستان و ازبکستان گسترش دارد. بر اساس مطالعات انجام شده میتوان مجموع ذخایر نفت و گاز شمال کشور افغانستان را اعم از ذخایرکشف شده و کشف نشده که قابل استحصال میباشند به صورت زیر تعیین نمود. درسالهای ۱۹۸۰ روسها مجموعا ذخایر معادن افغانستان را ۹۵ میلون بشکه وقابل استخصال را ۳۰۰ میلون بشکه تخمین نموده بود. ولی بعداً این ارقام اضافه شدهاست.
دراین اواخر تحقیقاتی که توسط سازمان امریکائی ناسا انجام گرفت مشخص شد در افغانستان بیشتر از ۱۰۰ حوضه نفت و گاز وجود دارد. تاکنون در افغانستان بیشترین تحقیقات انجام شده در پنج حوضه نفت خیز صورت گرفته که دوحوضه آن در شمال آمو، یک حوضه آن در هلمند، یک حوضه در هرات و یک حوضه آن در ولایت پکتیکا قرار دارد.
معادن نمک طعام در اندخوی، تاقچه خانه تالقان، نمکسار هرات، مغور غزنی و غیره میباشد. تولیدات نمک افغانستان دریک سال ۱۳۰۰۰ تن میباشد. نمک تاقجه خانه تخار دارای آیودین میباشد.[۶]- [۷]
یکی از سنگهای نیمه قیمتی که در تزئین وتعمیرات کار میگیرند مرمر است. هم اکنون در حدود ۳۵ نوع سنگ مرمر با ۴۵ رنگ مختلف در معادن کشور قابل دریافت بوده که ارزش مجموعی آن بالغ بر ۱۵۰ میلیارد دالر تخمین زده شدهاست.
انواع ، «مرمر سفید چشت هرات»، «مرمر کریمی سمنگان»، ، مرمر فولادی وردگ، مرمر شیرچائی سالنگ، مرمر سبز تره خیل و کاریز میر و مرمر سرخ کندهار از جمله مرغوبترین نوع سنگهای مرمر اند که داری جنسیت میده دانه بوده و بعد از صیقل و پالش کاری شفافیت و جلای خاص را نشان میدهند. تا اکنون در افغانستان مانند فابریکه حریق شده حجاری و بتون کابل دیگر کدام فابریکه وجود ندارد که سنگ مرمر را به ظرفیت کشور قطع و پالش کنند. آمار و ارقام احصایوی نشان میدهد که ۸۰ درصد سنگهای مرمر و گرانیت افغانستان به منظور پروسس و پالش به کشور پاکستان به قیمت ۴۰ دالر فی تن منتقل میگردد، که بعد از پروسس با قیمت ۳۰۰ دالر فی تن دوباره بالای افغانستان به فروش میرسد.[۸]
معادن سلفر در افغانستان در میان آبهای گرم معدنی و بشکل جامد میباشد. مهمترین معادن سولفور افغانستان در ولایت بلخ، اشکاشم بدخشان و نزدیکی ولایت ننگرهار وجود دارد.
معادن عناصر کمیاب عبارتند از [پگماتیت] لیتیم نیوبیوم سزیم روبیدیم، بریلیم تنتالیم و کدمیوم میباشد. این عناصر در گسترده پگماتیت به مقادیر کم و زیاد وجود دارد اگر دریک محل الی ده تن وجود داشته باشد معدن گفته میشود. از جمله معادن لیتیم بریلم تانتالیوم و نبیوم در افغانستان نسبتا زیاده از دیگر عناصر کم یاب وجود دارد. طور عموم ۴۹ معادن این عناصر در میان سنگهای پگماتیتیک وجود دارند. تحقیقات در مورد این عناصر در سالهای ۱۹۶۰-۱۹۷۰صورت گرفتهاست است که نا کافی است ضرورت است تا تا در مورد تحقیقات لازم صورت گیرد. ذخایر تننالیم ونیوبیم درمعدن نیلاو(ولایت لغمان) وساحات نورستان ونقاط دیگرکمربند پگماتیت خیز از اهمیت بلند برخورد داراست. معیار لیتیم در افغانستان از ۱٫۵ تا ۲٫۸ فیصد میباشد. [۹]
درگستره کمربند پگماتیت خیز افغانستان در ولایت لغمان و جلال آباد وجود دارند. تشکیل این معادن متعلق بدوره اولیگوشویز یا ابتدا مرحله کریتوشویز مگمات میباشد. ترسبات مهم این ماده در دره پیچ دارای کرستلهای به اندازه ۴۰ سانتی مترمیباشد که از نوع c1+c2 میباشد. این معادن دارای ۱۲۰۰۰ تن «بیرل» بوده که از جمله ۱۴۸۰ تن آن برلیم اکساید میباشد.
به درازای ۸۵۰ تا ۹۰۰کیلومتر(ازهلمند تا ننگرهار، لغمان تا ارزگان و اشکاشم) باپهنای ۱۵۰ تا ۲۰۰کیلومتر تثبیت شدهاست. دها انباشتههای معدنی این فلز به مقیاس معدن درمحدوده این گستره تشکیل گردیدهاست. مانند معدن جامنک، درومگل، پسگوشته ومعادن دیگر واقع ولایت نورستان که ذخایراوکساید لیتیم درین معادن ازپنجصد تا یک ملیون تن میباشد. معادن درومگل وجامنک (ولایت نورستان) که ذخایر بیش ازچهارملیون تن «اوکساید لیتیم» را دارند که دارای اهمیت زیادی میباشد. اگرچه کانادا نیز یگانه کشورپگماتیت خیزجهان است ودارای مقدار زیاد اوکساید لیتیم میباشد اما ذخایر این فلزات درافغانستان نسبت به کانادا بیشتراست. ذخایربیریلیم نیز درپگماتیتهای افغانستان به حد قابل ملاحظ گسترش دارد.
در یازده معادن که لیتم و برلیم دارند این دو عنصر به آنها یکجا وجود دارد. سه معدن دیگر آن در ولایت پروان و بدخشان موجود میباشد. ذخایر بزرگ این ماده درمنطقه نیله ولایت لفمان در میان سنگهای پگماتیت بطول ۴ کیلومتر وعرض ۴ متر میباشد قرار دارند. درین ذخیره گاه معادن تنتالیوم نیبیوم لیتیم برلیم سیزیم روبدیم و قلع نیز وجود دارند.
در افغانستان الی اکنون ۲۸۶معدن فلزات را کشف نمودهاند. معادن فلزات در زیاده نقاط افغانستان وجود دارد. تا فعلا ۱۲ معدن مس چهار معادن طلا، پنج معادن نقره، معادن کروم در ۱۴ محل، سرب وروی در هشت محل، ۴ معدن مولی بودیم ۷ معادن المونیم ۸۹ معادن آهن با فیصدی سایر عناصر، معادن قلعی ونکل درین کشور کشف و مورد مطالعه قرار گرفتهاست.
در افغانستان تا فعلاً هفت معادن المونیم کشف گردیدهاست. بوکسایتها منبع اصلی المونیم میباشد که در تشکلات احجار دریافت میگردد. لیترایت و کارست در کشور ما مماثل آن در شیله «او به تو» ولایت زابل و منطقه نالک ساحه تاله ولایت بغلان به مشاهده رسیدهاست. ذخیره معادن متذکره بطور مجموعی مقدار ۵٬۴ میلیون تن متریک بوده و فیصدی مواد معدنی به ۵۰ % میرسد. معدن لیترایت ولایت بغلان حجم بزرگتر داشته با دریافت انرژی بیشتر برقی در کشور پراسس المونیم در این دوساحه میسر میباشد.
الی فعلاً شش معادن سیماب در افغانستان کشف گردیدهاست. این معادن در ساحات جنوب غربی کشور در اثر تبخیر چشمههای آب گرم تشکل نمودهاست. ذخیره تقریبی غیر منکشفه ان در حدود ۳۲۰۰۰ تن متریک میباشد. دو ساحه دیگر در منطقه افغانستان مرکزی و ساحات شرقی کشور مماثل تشکلات بالا منطقه سیماب دار (Hg) را نشان میدهد. ســاحات یاد شده در اثر تحقیقات مـزید از موجودیـت تشــکلات نقره (AU) و طلا (AG) نیز آگاهی می دهد.
با وجودیکه اداره پولیس در سراسر افغانستان وجود دارد باآنهم نقش قومندانهای محلی در استخراج معادن عاری از اهمیت نیست. دربعضی معادن تا هنوز حاکمیت دولتی تامین
شماری از انجنیران نرم افزار، متخصصین و برنامه سازان عرصه های تکنالوژی معلوماتی و مخابراتی داخلی و خارجی به هدف استفاده بهتر خدمات مخابراتی در افغانستان تلاش دارند تا تکنالوژی معلوماتی و خدمات مخابراتی را در کشور بهبود بخشند. شبکه رسانه یی انترنیوز به همکاری وزارت مخابرات و تکنالوژی معلوماتی آزمایشگاه سه روزه را به همین منظور در کابل راه اندازی نمودند.
به اساس معلومات وزارت مخارات و تکنالوژی معلوماتی، در حال حاضر نزدیک به 86 درصد مردم افغانستان به نوع خدمات مخابراتی دسترسی دارد و حدود یک ملیون افغان از انترنت استفاده می نمایند.
میرعبدالواحد هاشمی یکی از مسوولین شبکه رسانه یی انترنیوز می گوید، متخصصین تکنالوژی معلوماتی و مخابراتی در این آزمایشگاه گرد هم آمده تا دریابند که چگونه می توان با استفاده برخی از نرم افزارها، خدمات اجتماعی را در کشور گسترش داد.
"اشتراک کنندگان در گروپ های مختلف کار می کنند تا چگونه بتوانند از بعض نرم افزار ها در کارهای روزمره اجتماعی استفاده نمود، به گونه مثال: از اس ام اس در جریان انتخابات، حالات بحرانی مانند برفکوچ و یا در شفاخانه ها که احتمالاً کمبود خون به وجود میاید، کسانی که رضاکارانه خون می دهند از طریق تیلفون حاضر شوند."
طی چند سال گذشته در افغانستان، خدمات مخابراتی به گونه چشمگیری گسترش یافته و مسوولین مدعی اند که خدمات مخابراتی و تکنالوژی معلوماتی این کشور در سطح منطقه رقابت دارد. در حال حاضر نزدیک به 4250 B استیشن مخابراتی و بیش از 6520 صفحه ی ویب سایت در ارتباط به افغانستان فعالیت دارد.
هرچند پیشرفت های در بخش مخابرات و تکنالوژی معلوماتی صورت گرفته و نزدیک به 18 ملیون نفوس در کشور به خدمات مخابراتی دسترسی دارند، اما هنوز مشکلات در این راستا وجود دارد. جاوید همدرد مشاور بخش تکنالوژی و معلوماتی شبکه رسانه یی انترنیوز می گوید، نا امنی یکی از عمده ترین چالش ها فرا راه توسعه تکنالوژی و خدمات مخابراتی بوده که با وجود تلاش های دولت و شرکت های مخابراتی در این مورد، هنوز نتوانسته اند خدمات سراسری در کشور را فراهم نمایند.
"کمبود خدمات به لسان های محلی به روی صفحات انترنت یا شبکه جهانی انترنت، کمبود متخصصین، آگاهان مخابرات و تکنالوژی معلوماتی و تکمیل نشدن خدمات سرتاسری در کشور از مشکلات عمده در سکتور مخابرات به شمار می رود."
در کنار پیشرفت های خدمات مخابراتی هنوز در بیشتر مناطق ناامن کشور هنوز آنتن های مخابرتی از سوی مخالفین از بین برده می شود و از سوی هم شب هنگام در برخی از ساحات به دلیل هشدارها از جانب مخالفین مسلح دستگاه های مخابرات خاموش می گردد که این موضوع از مشکلات عمده شهروندان کشور به شمار می رود.
پس از سقوط رژیم طالبان و سرمایه گذاری ها در کشور، تا حال پنج کمپنی مخابراتی و چندین شبکه انترنتی در افغانستان فعالیت دارند. با آنکه خدمات انترنیتی برخی از این شبکه ها قناعت بخش نیست، اما با آنهم ایجاد شبکه های مخابراتی و انترنتی در افغانستان طی سال های گذشته سیر صعودی را داشته است و حتا خدمات مخابراتی در حال حاضر به سطح منطقه بی نظیر خوانده شده است.
اردوی ملی؛ پیشرفت ها و کارکردها PDF چاپ نامه الکترونیک
بخش توسعه اگاهی عامه
يكشنبه 30 جوزا 1389 ساعت 09:37
کشورها و ملت ها برای دفاع از حاکميت ملی وتماميت ارضی خود به نيروهای مسلح ضرورت دارند. ارتش ها بدون در نظرداشت چگونگی نظام و گرایش های سیاسی و قومی در دفاع از سرزمين خود نقش قاطع داشته اند.اردوی ملی افغانستان یکی از پر اعتماد ترین ارگان های نظامی افغانستان به شمار می آید، بویژه مردم افغانستان بالای آن اعتماد کامل دارند. اردوی ملی افغان در قلب های مردم جایگاه خود را تثبیت نموده و همین مساله باعث موفقیت های چشمگیر و افزایش اعتبار آن در جامعه شده است. در سال 1382 میلادی افغانستان کمتر از یک کندک سرباز در صفوف اردوی ملی داشت، اما امروز بیش از 107هزار سرباز در صفوف اردوی ملی اجرای وظیفه می کنند. طبق پلان وزارت دفاع ملی، شمار سربازان اردوی ملی تا ماه جوزای سال 1389 خورشیدی به تعداد 134 هزار و تا ماه جوزای 1390 خورشیدی تعداد آن ها به بیش از 171هزار تن خواهد رسید.
به گفته دگر جنرال شیر محمد کریمی رییس اوپراسیون وزارت دفاع ملی، نیروهای افغان در سراسر افغانستان 60 در صد مسوولیت عملیات را به عهده دارند و مشترکاً با همکاری نیروهای ایتلاف روزانه علیه شورشیان مبارزه می کنند.
پرسونل اردوی ملی درسال1382 به 4002 تن می رسید که درسال جاری تا اکنون از100000 نفر بالا رفته است و پس ازعقرب 1389 به134000 نفر و در خزان سال 1392 به 240000 تن خواهد رسید .
تفکیک افسران نظر به تحصیلات:
اردوی ملی به 22 تن ارکان حرب ، 225 نفر ماستر، 6378 نفر لیسانس، 5237 نفر فارغان صنوف 12 وکورس های نظامی و2740 نفر تثبیت وتعدیل رتبه که مجموعآ 14604 نفرمی شود در صفوف خود جای داده است و با انکشاف کمی اردوی ملی برای جمع کثیری از افسران منفصل شده واجد شرایط، زمینه پیوستن مجدد به اردوی ملی مساعد می گردد.
به گفته مقامات وزارت دفاع ملی کشور، مجموعاً 2019 تن ازمنسوبین اردوی ملی برای ادامه تحصیلات ، 1773 نفر به سیمینارها و1169 نفر به تمرینات نظامی به خارج ازکشور اعزام شده اند.
قطعات وجزوتام های اردوی ملی:
قطعات موجود: در اردوی ملی شش قول اردو ، 16 قرارگاه لوا، 14 گارنیزیون حمایوی، هفت کندک کوماندو ، یک قرارگاه فرقه مرکزی، یک قرارگاه حمایوی لوژستیکی شش تولی تطهیر، 12تولی چهارم کندک شامل فعالیت های نظامی می باشند .
قطعات انکشافی: در انکشاف 134000 سرباز؛ اردوی ملی به هفت قول اردو، یک فرقه پیاده ، 21 لوا ، یک لوای کوماندو و دو کندک میکانیزه می رسد . درانکشاف 240000 نفر، اردوی ملی هشت قول اردو، یک فرقه کوماندو ،23 لوای پیاده و سه لوای کوماندو را خواهد داشت .
قول اردوی مرکزی اردوی ملی با فعال شدن لواهای اول، دوم وسوم آن به تاریخ 15/6/1382 با حضور جلا لتمآب رییس جمهور در پلچر خی و قول اردوی 207 ظفر در هرات به تاریخ 7/7/1382 توسط مارشال محمدقسیم فهیم افتتاح شد که دو لوا و پنج کندک دارد.
قول اردوی هوایی اردوی ملی در کابل قراردارد که به تاریخ 21/4/1384 تاسیس شد و تا اکنون تنها بخش خدمات هوایی ریاست جمهوری آن فعال بود، اما قراراست سایر بخش های آن در سال جاری فعال گردد. این قول اردو که دارای دو لوای هوایی در مرکز و ولایات می باشد، حمایت هوایی قول اردوهای زمینی را انجام می دهد ومسوولیت دفاع از حریم فضایی کشور را برعهده دارد. همچنان قول اردوی 203 تندر پکتیا به تاریخ 1/7/1382 با حضور مارشال محمد قسیم فهیم افتتاح گردید که دارای دو لوا، دو گارنیزیون و پنج کندک تامینات وحمایه می باشد.
قول اردوی 205 اتل قندهار به تاریخ 26/6/1382 توسط مارشال محمد قسیم فهیم افتتاح گردید .فعلآ دارای سه لوا می باشد .
تجهیزات اردوی ملی
الف: قوای هوایی: اکنون قول اردوی هوایی کشور با 12 بال طیاره های ترانسپورتی نوع AN-26 ، AN-32 روسی و C-27 امریکایی ، 27 فروند هلیکوپتر نوع MY-17 وMY-35 وسه بال طیاره جت نوع L – 39 مجهز می باشد.
در پلان انکشافی قوای هوایی 152 بال هلیکوپتر، طیاره های مختلف النوع ترانسپورتی، کشف ، حمایه زمینی وشکاری بمبارد در نظراست.
ب: تخنیک محاربوی وترا نسپورتی: در اردوی ملی2448 عراده وسایط زرهی ومحاربوی و13766 عراده وسایط ترانسپورتی اکمال گردیده است.
ج: - اکمال سلاح: مجموعاً 60690 میل سلاح خفیفه وثقیله اکمال گردیده است و با در نظرداشت کمیت آینده اردو، روند اکمال اسلحه معیاری ناتو ادامه خواهد داشت.
آموزش اردوی ملی افغانستان:
قوماندانی عمومی تعلیم وتربیه و دوکتورین وظیفه تهیه تمام اصولنامه ها، تعلیمنامه ها وپروگرام های آموزشی، انسجام، سازماندهی و رهبری موسسات تحصیلی و تعلیمی اردوی ملی را بعهده داشته و ازجریان آن مواظبت همیشه گی بعمل می آورد . موسسات تحصیلی وتعلیمی ای که تاکنون در اردوی ملی ایجاد شده است: اکادمی ملی نظامی، اکادمی ضد شورش و اکادمی بریدملان است. همچنان حربی شونجی، مکتب لوژستیک ، مکتب کوماندو، مکتب درایوری، مکتب استحبارات، مکتب عقیدتی- فرهنگی، مکتب صحیه ومکتب انجنیری نیز فعال هستند. اردوی ملی دارای مرکز تعلیمی نظامی کابل وپنج مرکز تعلیمی در ولایات نیز است.
جلب و جذب در اردوی ملی:
در مرکز و ولایات 36 قوماندانی جلب وجذب برای داوطلبان واجد شرایط به اردوی ملی موجود است. داوطلبان بعد از اخذ ، تایید و تحویلدهی فورم قرارداد در یکی ازمراکز آموزش و پرورش اردوی ملی جهت آموزش مسلک نظامی تنظیم می شوند. معاش، البسه ولیلیه برای شان مشخص و تهیه می گردد و بعد ازمدت معین آموزش به صفوف اردوی ملی می پیوندند.
ازسال 1383 تا اکنون 32321 تن بریدملان وسربازان تحت پوشش سواد آموزی و به تعداد 83458 تن ازافسران، برید ملان، سربازان، مامورین واجیران تحت پوشش دروس مختلف دینی و به تعداد 2698 تن ازافسران، بریدملان وسربازان تحت آموزش لسان انگلیسی قرارگرفته اند.
25 باب کتابخانه ، 10 باب اتاق افتخارات و10باب تالارکنفرانس ها تهیه ومورد بهره برداری قرارگرفته است.
در قطعات اردوی ملی 215 باب مسجد شریف جدیداً اعمار و یا بازسازی گردیده است، اما با در نظرداشت ارتقای کمیت اردوی ملی اعمار مساجد همزمان توسعه میابد.
فعالیت، موفقیت و دستاورد ها:
در پنج سال گذشته 322 عملیات وفعالیت های محاربوی در سطح زون ها، ولایات و ولسوالی ها توسط اردوی ملی اجراگردیده است.
در جریان فعالیت های محاربوی، 7143 میل اسلحه مختلف النوع، 455669 فیر مهمات مختلف، 6780 عراده وسایط، 512 دستگاه مخابره ومقدار20957 کیلوگرام انواع مختلف مواد مخدر بدست نیروهای اردوی ملی افتاده است. در همین حال بیش از 12122 تن شورشی کشته شده، 2156 تن زخمی و 5330 تن دیگر اسیر اردوی ملی گردیده است. ( با استفاده از اطلاعات وزارت دفاع ملی)
زنان افغان در کنار پيشرفت ها با چالشهايى نيز مواجه اند
خبرنگار ويدا بره کى & احمدشاه عرفانيار.Mar 8, 2012 - 15:33
شهرکابل (پژواک، ١٨حوت٩٠): سفارت هاى بريتانيا، کانادا و امريکا در کابل، روز هشت مارچ را براى زنان افغانستان تبريک گفته و در کنار پیشرفت های چشمگیر در عرصه هاى مختلف، ميگويند که زنان افغان با چالش های عمده اى نيز مواجه اند.
امروز(١٨حوت) مصادف باهشتم مارچ، روزجهانى زن است که ازآن در جهان به شمول افغانستان، طى مراسمى تجليل به عمل مى آيد.
در خبرنامه اى که از سوى سفارت بريتانيا، به آژانس خبرى پژواک مواصلت نموده، گفته شده است که اکنون زنان افغانُ در نهادهای جامعه مدنی فعالیت داشته و میزان تعلیم و رشد اقتصادى شان افزایش يافته و دراين عرصه، پیشرفت های چشمگیری صورت گرفته است.
منبع سهم و اشتراک زنان در سیاست، محو خشونت علیه زنان و دسترسی یکسان زنان به تعلیم و تربیه در سراسر افغانستان را، از جملۀ پیشرفت های قابل ملاحظه عنوان نموده، علاوه کرد که زنان در بخش هاى مختلف بخصوص در تصمیم گیری های دولت و پارلمان، پيشرفت هاى خوبى دارند.
براساس معلومات منبع، رشد تعلیم و تربیۀ زنان، فعالیت ها در نهادهای جامعۀ مدنی و موجوديت زنان در کابینه، که ده سال قبل در افغانستان امکان پذیر نبود، نقش بسا مهمی را ایفا نموده اند.
اما در خبرنامه آمده است، باوجود این همه دستاوردها، چالش های عمده يى هنوزهم باقی مانده که لازم است براى از بين بردن آن، تلاش هاى زيادى صورت بگيرد.
منبع افزوده است: "تامین امنیت و اشتراک زنان در سیاست، محو خشونت علیه زنان و دسترسی یکسان زنان به تعلیم و تربیه در سراسر افغانستان، از جمله موضوعات مهم در آینده خواهد بود."
خبرنامه علاوه کرده است که نکتۀ مورد عطف برای دولت بریتانیا در روز جهانی زن، امسال "کمک زنان به رشد اقتصادی" میباشد، که این موضوع به طور خاص به افغانستان ارتباط دارد.
به گفتۀ منبع، دولت بریتانیا به حمایت از حقوق زنان از طریق فعالیت ها در سراسر افغانستان متعهد میباشد؛ چه این حمایت در زمینۀ آموزش نیروهای پولیس افغان باشد و یا از طریق سهمگیری زنان در انتخابات و روند دیموکراتیک.
براساس خبرنامه، دسترسی به تعلیم و تربیه برای دختران، جهت برآورده ساختن این هدف، اهمیت زیاد دارد تا آنها به مثابه زنان تجارت پيشه، سیاستمدار و سهم گیران اقتصادی تبديل شوند.
همچنان در خبرنامۀ سفارت کانادا گفته شده که تجلیل روز جهانی زن، در زمانی است که پیشرفت ها، انعکاس مشکلات جاری و بازنگری گامهای آینده به سوی توسعه همه جانبۀ زندگی زنان را نشان میدهد.
شیلی وایتنگ شارژدافیر کانادا در کابل گفت: "با تجلیل این موقع خاص، کانادا بار دیگر برتعهد خود در راستای بهتر ساختن زندگی زنان و دختران افغان تاکید مینماید."
خبرنامه افزوده است که کانادا به ضروریات زنان و دختران، به حمایت از یک تعداد پروژه های وسیع که بر صحت، آموزش وحقوق بشری تمرکز میکند، رسیدگی ميکند.
خانم شیلی افزود: "سفارت کانادا در تشویق دولت افغانستان برای عملی ساختن قانون؛ به تقویه، نگهداشت و پیشرفت حقوق بشر برای زنان و دختران افغان ادامه میدهد، و ما به حمایت از زنان افغان و سازمانهایی که کار خستگی ناپذیر را برای تطبیق تغیيرات مثبت در زندگی زنان و دختران افغان انجام میدهند، ادامه میدهیم."
منبع افزوده است که اوایل این هفته، سفارت کانادا میزبان نمایش "Memory Boxes" یا بکس های خاطرات بود، که خاطرات شخصی یک گروپ زنان افغان را به نمایش گذاشت.
در عين حال، در خبرنامۀ سفارت امريکا، فرارسيدن هشت مارچ به همه زنان افغان تبریک گفته شده و در آن آمده است که زنان افغان در ده سال گذشته، پيشرفت هاى چشمگيرى بخصوص در بخش جندر(تساوى حقوق مرد و زن از حيث کار) داشته است.
منبع به نقل از راين کراکر سفير امريکا در افغانستان گفته است که در جريان اين مدت، زنان افغان در بخش تعليم و رشد اقتصادى، فرصت هاى خوب و چشمگير داشته اند.
از سوى ديگر، فلیسا دایرود Felisa Dyrud سرباز امريکايى که در قوماندانى نيروهاى آيساف در کابل ايفاى وظيفه ميکند، دستاوردهای زنان افغان را طی ده سال اخیر، چشمگیرخوانده؛ اما گفت که هنوزهم زنان افغان، برای دریافت حقوق و جایگاه شان در اجتماع، نیاز به مبارزۀ بیشتر دارند.
اين خانم امريکايى که دوستان افغانش وى را فرزانه مینامند؛ در مصاحبه با پژواک گفت که اتحاد و همبستگی خانم های افغان، میتواند از میزان خشونت ها بکاهد.
وى نقش رسانه ها و نهادهای دفاع از حقوق زنان را در زمینۀ کاهش خشونت علیه زنان، مهم خواند و افزود که فعالیت زنان افغان، درعرصه های مختلف زندگی، او را نیز الهام بخشید تا به زندگی باورمند شود.
اين سرباز آيساف گفت: "خانم های افغان با وجود مشکلات اجتماعی و اقتصادی که دارند، خیلی نیرومند و امیدوار به آیندۀ شان هستند."
خانم دایرود که از دوسال بدینسو در چوکات آیساف درافغانستان فعالیت دارد، علاوه کرد که دوست داشت روزبین المللی زن را در کنارخانواده اش تجلیل کند؛ اما ماموریت نظامی اش در افغانستان مهمتراست؛ زیرا ازاین طریق او میتواند به همکاری دوستانش، خانم های افغان را کمک نماید.
وى با آنکه دررشتۀ ادبیات انگلیسی در اکادمی هوایی شهرکلیفورنیای امریکا تخصص دارد؛ اما به زبان روان دری هم صحبت نموده، گفت تصمیم دارد تا ازاین پس، ادبیات فارسی را فرابگیرد.
دفتر مطبوعاتى آيساف در کابل ميگويد که ١٤٢ نظامى و ١٠٠ غير نظامى زن در قوماندانى مرکزى آيساف در کابل ايفاى وظيفه ميکنند.
درسال۱۹۱۰ ميلادى، خانم آلمانى و منشى سازمان بين المللى زنان، به نام کلارا زکتين ( (Clara Zektin در كنگره بين المللى زنان در كنفرانس كوپنهاگن دنمارک، روز هشتم مارچ را به عنوان روز جهانى زن، پيشنهاد کرد و از سال ۱۹۱۱ ميلادى، رسماً از اين روز به عنوان (روزجهانى زن) همه سال در جهان تجليل به عمل مى آيد.
افتتاح سومین نمایشگاه پیشرفت های اقتصادی افغانستان در تاجیکستان
مقامات اتاق های تجارت و صنایع افغانستان می گویند که سومین نمایشگاه پیشرفت های اقتصادی افغانستان در حاشیه پنجمین کنفرانس همکاری های منطقه ای برای افغانستان(ریکا) به مدت سه روز در شهر دوشنبه تاجیکستان امروز رسما افتتاح می گردد.
به گزارش خبرنگار جمهور، عتیق الله نصرت؛ معاون هیات عامل اتاق های تجارت و صنایع افغانستان امروز دوشنبه در یک نشست خبری در کابل گفت:”این نمایشگاه به منظور رشد تولیدات داخلی و توسعه روابط اقتصادی با کشورهای منطقه امروز رسما از سوی رؤسای جمهور افغانستان و تاجیکستان در شهر دوشنبه افتتاح می گردد.”
وی گفت طی ۵ سال گذشته، حجم تجارت میان افغانستان و تاجیکستان ۵۰ درصد افزایش یافته و انتظار می رود امسال به دلیل همزمانی این نمایشگاه با کنفرانس ریکا با استقبال بیشتری مواجه گردد.
نصرت افزود نمایشگاه های اول و دوم پیشرفت های اقتصادی افغانستان در تاجیکستان، موفقیت های قابل توجهی به دنبال داشته و بیش از ۷۰ درصد محصولات غرفه های نمایشگاه به فروش رسیده و در نشست های حاشیه ای نمایشگاه ها به ارزش میلیون ها دالر قرارداد میان طرف های مختلف تجاری منعقد شده است.
وی تصریح کرد که در سومین نمایشگاه پیشرفت های اقتصادی افغانستان که از ۶۵ غرفه، ۳۷ غرفه آن برای متشبثین افغان در نظر گرفته شده، صنایعی مانند صنایع دستی، قالین، خدمات، سنگ مرمر، زعفران، صنایع متوسط، نباتات طبی، تکنالوژی معلوماتی و صنایع چاپ، ماشین آلات ساختمانی و زراعتی، رخت و کالا، تولید رنگ و تولید دارو به نمایش گذاشته می شوند.
معاون هیات عامل اتاق های تجارت و صنایع افغانستان، برگزاری نمایشگاه های بین المللی را در کشورهای مختلف جهان برای پیشرفت اقتصاد افغانستان موثر دانسته گفت:”قرار است دومین نمایشگاه بین المللی افغان-ترک در کابل برگزار شده و محصولات و تولیدات متشبثین افغانستان و ترکیه را به نمایش بگذارد.”
وی خاطرنشان ساخت:”این نمایشگاه ها در انکشاف محصولات داخلی، جلب سرمایه گذاری های خارجی، گسترش و تحکیم مناسبات تجارتی و اقتصادی مهم بوده و قرار است این نمایشگاه از تاریخ ۱۴ الی ۱۶ حمل در کابل برگزار گردد.”
مراد آقیوز؛ سکرترجنرال انجمن تاجران و صنعتگران افغان-ترک نیز در این نشست خبری گفت:”حجم تجارت میان افغانستان و ترکیه به ۳۰۰ میلیون دالر رسیده که ۲۷۵ میلیون دالر آن صادرات ترکیه به افغانستان و ۲۵ میلیون باقی مانده صادرات افغانستان به ترکیه می باشد.”
گفتنی است که در حال حاضر ۲۵۰ شرکت ترکی در کشور فعالیت داشته و این کشور بیش از یک میلیارد دالر در افغانستان سرمایه گذاری کرده است.
این در حالی است که نگرانی های زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه با خروج نیروهای خارجی از افغانستان بعد از سال ۲۰۱۴ کشورهای زیادی افغانستان را ترک نمایند؛ اما این مقام ترک می گوید که حضور این شرکت ها به دلیل حضور نیروهای خارجی در افغانستان نبوده و روابط آنها همچنان با افغانستان باقی است.
مقامات ناتو از پیشرفت های چشمگیر بخش هوایی کشور ظرف ۴ سال گذشته خبر میدهند.
مقامات ناتو از پیشرفت های چشمگیر بخش هوایی کشور ظرف ۴ سال گذشته خبر میدهند. فرمانده لوای هوایی ناتو میگوید تلاشهای جدی را اغاز کرده اند تا نیروهای هوایی افغان برای گرفتن مسؤولیت های هوایی اماده شوند.وی می افزاید در حال حاضر خلبانان افغان در سه مرکز هوایی در این کشور اموزش میبینند وانتظار میرود میدان هوایی شندند نیز برای اموزش نیروهای هوایی افغان اماده شود. فرمانده لوای هوایی ناتو میگوید در ده سال گذشته پیشرفت های گسترده ای در بخش های مختلف هوایی صورت گرفته است و قرار است تا دو.سال دیگر بخش هوایی نیروهای ارتش افغانستان به گرفتن تمامی مسولیت های هوایی اماده شوند.
“از ده سال بدینسو سرمایه گذاری های بیشتری برای تقویت بخش هوایی انجام شده است که به تناسب آن دستاورد ها هم قابل اهمیت بوده اما دو سال دیگر نیاز است تا این نیروها به حدی برسند که خود به تنهایی مسولیت ها را به عهده گیرند”.
وی می افزاید در حال حاضر خلبانان افغان در سه مرکز هوایی در افغانستان اموزش میبینند وانتظار میرود با سرمایه گذاری بیشتر میدان هوایی شیندند نیز برای اموزش نیروهای هوایی افغان اماده شود.
“در حال حاضر سه مرکز هوایی در کابل، کندهار و هرات با تجهیزات پیشرفته امروز وجود دارد اما مهمتر از همه تمرکز بیشتر ما بالای مرکز هوایی شیندند است که قرار است تمامی آموزش های هوایی در آن صورت گیرد”.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
افغانستان عزیز
و آدرس
afghanistanaziz.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.